شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ / Saturday 14th December 2024  تماس   آشنایی    مقاله    گفت‌وگو‌    صفحه‌ی نخست‌ 
 
 

گفتگو با یدالله خسروشاهی


مجيد خوشدل:...قبل از شروع گفتگو اجازه دهيد تکليفمان را با «مشت هاي گره کرده» در حوزه بحث و گفتگو روشن کنيم. براين اساس از شما مي خواهم که در کوتاه ترين جمله موضع سياسي تان را در قبال حمله نظامي به ايران بيان کنيد تا بعد به گفتگويمان بپردازيم.

يداله خسروشاهي: من بدون بروبرگرد چنين حمله اي را محکوم مي کنم.
مجيد خوشدل:... حال که بدهکاريمان را پرداخت کرديم! گفتگويمان را ادامه مي دهيم.
__________
به گمان من «حملۀ نظامی به ایران» تیتر یک صورت مسئله است. صورت مسئله‌ای که اگر به درستی طرح نشود، پاسخ هر چه باشد، در برگیرندۀ سؤال نخواهد بود.


در یک سالۀ اخیر، ایرانیان از طیف‌ها و گرایش‌های مختلف سیاسی تلاش زیادی کرده‌اند تا با انکار و حذف بخش‌هایی از این صورت مسئله، موضوع را به میل و دلخواه خود دیگرگون کنند. و این در صورتی است که واقعیّت دریدۀ اتمیزه شدن جمهوری اسلامی و هم‌چنین کابوس حملۀ نظامی به ایران، و پیامدهای اجتماعی آن، هم‌چون بختکی حیات و آیندۀ اجتماعی مردمان آن کشور را در چمبرۀ خود گرفته است.

درطیف چپ، غالب تحلیل‌ها و مقالات منتشر شده، با هدف به راه انداختن کارزاری سیاسی (بخوانید تقویت جبهۀ ضد امپریالیستی) و به دنبال آن یافتن متحدین سیاسی صورت گرفته است. مشاهدۀ دنیای اطراف از روزنه‌ای که این دوستان دنیا را نظاره می‌کنند، گاهی وهم ‌ناک و دلهره‌آور است:

در کمپین‌ها و تظاهرات ضد جنگی که آخرین آن همین چند هفتۀ قبل برگذار گردید، دیدن رفقای مبارزی که هنوز جای چنگال خونین «خداوند قاصم و جبار» را برتن دارند، در کنار ریشوهای عربده‌جویی که جز انقیاد و مرگ و سیاهی واژگان دیگری نمی‌شناسند، زنگ خطر را برای صدمین بار به صدا درمی‌آورد و به نسل جوان ایرانی گوشزد می‌کند که چگونه انقلاب ضدسلطنتی سال 57 را به دست مشتی ریشوی عربده‌جوی، دو دستی واگذار کردیم.

در طیف راست، بی‌آنکه دیگر برزبان و قلم جاری شود، تمام راهها به کاخ سفید ختم می‌شود. اغلب اینان در لابلای نوشته‌هایشان، توأمان هشدار و بشارت می‌دهند که راه نجات و سعادت «مردم هوشمند و اصیل و با شرف ایرانی» پذیرش دکترین جهان‌گستر آقای بوش و تیم ژاندارم صفتِ وی خواهد بود...

... انگار در این سیکل معیوب قرار است یکی، دیگری را کامل کند.


چنان چه اشاره شد، طرح صورت مسئلۀ «حملۀ نظامی به ایران» هم‌چنان مفتوح است. از این روی به سراغ یکی از فعالین شناخته شدۀ جنبش کارگری ایران، یدالله خسروشاهی می‌روم تا شاید به کمک ایشان بتوانیم بخشی از این صورت مسئله را طرح کرده باشیم.


* * *


· آقای یدالله خسروشاهی، ممنونم که در این گفتگو شرکت کردید.
o خواهش می‌کنم، قربان شما.

· قسمت عمدۀ گفتگوی ما در ارتباط با پیامدهای اجتماعی حملۀ نظامی به ایران است، و متعاقباً صف‌بندی و موضع‌گیری احتمالی کارگران و زحمتکشان ایران در مقابل چنین حملۀ مفروظی. امّا قبل از شروع گفتگو اجازه دهید تکلیف‌مان را با «مشت‌های گره کرده» در حوزۀ بحث و گفتگو روشن کنیم. براین اساس از شما می‌خواهم که در کوتاه‌ترین جمله، موضع سیاسی‌تان را در قبال حملۀ نظامی به ایران بیان کنید، تا بعد به گفتگویمان بپردازیم.
o من فکر می‌کنم احتمال حملۀ نظامی به ایران، مثل عراق خیلی بعید است. یعنی امکان ندارد که...
· امّا فرض محال، محال نیست.
o در صورت حملۀ نظامی، شکل آن می‌تواند شبیه یوگسلاوی باشد. یعنی آمریکا به آن مفهوم نمی‌تواند، و این امکان را ندارد که مثل عراق لشکرکشی کند و...
· ما روی اَشکال این حملۀ احتمالی صحبت خواهیم کرد. پرسش من، صرفاً موضع سیاسی شما در قبال این حملۀ نظامی است.
o من بدون برو برگرد چنین حمله‌ای را محکوم می‌کنم.
· بسیار خوب. شما با هر گونه حملۀ نظامی به ایران مخالف هستید و من هم مخالف چنین حمله‌ای هستم و آن را محکوم می‌کنم. حال که بدهکاری‌مان را پرداخت کرده‌ایم! (با خنده) گفتگویمان را ادامه می‌دهیم!
o بله، موافقم!
· مسئله دخالت نیروهای خارجی در رابطه با ایران (که این دخالت‌گری می‌تواند اَشکال متفاوت داشته باشد) با پروژۀ اتمی جمهوری اسلامی، پیوندی مستقیم و آشکار دارد. برای وارد شدن به این مبحث، ابتدا بگویید که به نظر شما، آیا جمهوری اسلامی در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای است و یا اینکه پروژۀ اتمی جمهوری اسلامی مصارف صلح‌آمیز دارد؟
o من فکر می‌کنم اگر جمهوری اسلامی زیر ذره‌بین نباشد، صد درصد به سراغ ایجاد تسلیحات اتمی می‌رود. ولی تا این مقطع من فکر نمی‌کنم که توانسته باشد به تولید سلاح اتمی دست پیدا کرده باشد. ولی در کلیّت آن، همان‌طور که گفتم اگر اینها زیر ذره‌بین نباشند، قطعاً می‌روند به طرف ایجاد سلاح اتمی. ولی تا به حال این کار را نکرده‌اند.
· سؤالم را بیشتر می‌شکافم. آیا فکر می‌کنید پروژۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی برای اهداف صلح‌آمیز راه‌اندازی شده و یا اینکه از ابتدا دستیابی به بمب اتمی مدنظر سران رژیم اسلامی بوده؟
o در حال حاضر نه، فکر نمی‌کنم برای دستیابی به سلاح اتمی بوده.
· به آمار و ارقام متوسل می‌شوم: تاکنون بیش از شش میلیارد دلار صرف پروژۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی شده. (این آمار خود رژیم است و آمار واقعی می‌تواند به مراتب بیشتر باشد). از طرف دیگر کارشناسان معتقدند که ذخایر نفت و گاز ایران تا بیست و پنج سال دیگر قابل بهره‌برداری خواهد بود. با این حساب شما مدعی هستید که رژیم جمهوری اسلامی میلیاردها دلار برای انرژی اتمی سرمایه‌گذاری کرده، آن هم برای دهه‌های بعد؟!
o صرفِ داشتن نفت نمی‌تواند مانع از ایجاد تسلیحات اتمی در جهت مصارت صلح‌آمیز و انرژی اتمی باشد. هم‌چنان که امریکا آن همه نفت دارد، امّا پروژۀ اتمی هم دارد و از پروژه‌های بزرگ برق‌سازی اتمی استفاده می‌کند. این‌ها با هم منافاتی ندارند، که بشود از امکانات اتمی در جهت منافع مردم ایران استفاده کرد...
· اظهار نظرتان در صورتی قابل قبول است که ما با یک رژیم سرمایه‌داری متعارف روبرو باشیم، نه رژیمی که در عرصۀ اقتصاد قادرنیست حقوق معوقۀ کارگران و کارمندانش را برای ماهها پرداخت کند. نه رژیم ایدئولوژیکی که در عرصۀ سیاست هر صدای مخالفی را خفه کرده، حتّا صدای آرام خودی‌های داخل حکومت را. آن وقت شما از «منافع مردم» صحبت می‌کنید؟ یعنی واقعاً شما فکر می‌کنید که رژیم جمهوری اسلامی آنقدر دوراندیشی دارد که میلیاردها دلار برای پروژه‌های درازمدت سرمایه‌گذاری کند؟
o پروژۀ تولید برق از انرژی اتمی، از قبل از روی کار آمدن این رژیم وجود داشته. طرحی نیمه کاره بود که با وقوع انقلاب به کلی اُفت کرد. حالا این که بعد از این چه خواهد شد و آیا تغییراتی دربرنامۀ اتمی ایران به وجود آمده، من اطلاعی ندارم. امّا به طورکلی رژیم‌های سرمایه‌داری در سطح جهان، اگر جمهوری اسلامی زیرنظر آنها می‌بود، مثل پاکستان، مثل اسرائیل، به نظر من می‌آمدند و بمب اتمی را به آنها می‌دادند. مشکل این کشورها به‌طور واقعی مردم نیست. طرح مسئله سلاح اتمی و دستیابی رژیم اسلامی به آن توسط این کشورها به این خاطر نیست که جمهوری اسلامی به این سلاح دسترسی نداشته باشد. بلکه این سروصداها برای به انقیاد کشاندن رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با پذیرش خواستهای کشورهای امپریالیستی است. از جمله دخالت این رژیم در جنبش‌های تروریستی در دنیا و عدم به رسمیّت شناختن اسرائیل توسط جمهوری اسلامی. از این زاویه من فکر می‌کنم که اگر جمهوری اسلامی در مسئلۀ عراق و لبنان دخالت نکند، اسرائیل را به رسمیّت بشناسد و کمک به جنبش‌های ارتجاعی و تروریستی منطقه نکند، احتمال دارد که بین کشورهای اروپایی و امریکا با جمهوری اسلامی توافقات واقعی به وجود بیاید و این واقعیّت...
· اجازه دهید فعلاً این پدیده را از داخل مورد توجه قرار دهیم تا اینکه پوستۀ خارجی‌اش مد نظر ما باشد.
o بله، حتماً!
· به گمان من طرح این بخش از صورت مسئله بسیار حائض اهمیّت است. با مطالبی که تاکنون عنوان کردیم، آیا هدف پروژۀ اتمی جمهوری اسلامی، دستیابی به سلاح هسته‌ای است و یا اینکه این رژیم میلیاردها دلار برای تولید برق و انرژی هسته‌ای سرمایه‌گذاری کرده است؟ می‌خواهم این راه هم به صورت مسئله اضافه کنم که به گفتۀ کارشناسان، انرژی اتمی گران‌ترین و خطرناک‌ترین انرژی درجهان حاضر است. این کارشناسان از رقم‌های نجومی برای دفن زباله‌های اتمی نام می‌برند. آقای خسروشاهی! شما وضعیّت کارخانه‌ها و کارگاههای صنعتی ایران را بهتر از من می‌دانید و قطعاً اطلاع دارید که سالانه هزاران کارگر جان‌شان را برای نبود امکانات اولیۀ امنیّت کاری از دست می‌دهند. تجسم اتمیزه شدن جمهوری اسلامی ـ حتا بر فرض محال برای موارد صلح‌آمیز ـ چه فاجعه‌ای درپی خواهد داشت؟
o به نظر من هم رفتن رژیم به طرف ایجاد امکانات اتمی ـ حالا ازهر نظرـ در این مقطع اصلاً به نفع مردم ایران نیست. امّا خارج از ذهن ما چنین واقعیّتی وجود دارد. پروژه‌ای پیش رفته و در حال حاضر نزدیک به اتمام است، پروژۀ اتمی بوشهر و بندرعباس تقریباً پروژه‌ای تمام شده است، حالا اگر بگوییم این پروژه را نابود کنند، خب باید توجه داشته باشیم که سرمایۀ عظیمی صرف این پروژه شده و در حال حاضر در مرحلۀ تولید برق قرار دارد. که این به نظر من اصولی نیست. امّا اگر این رژیم بخواهد گامی از این مرحله فراتر بگذارد، و به اصطلاح بخواهد به طرف ایجاد سلاح هسته‌ای برود، همان‌طور که گفتم برای مردم ما فاجعه بار خواهد بود.
· تأکیدی برهمین اظهار نظرتان می‌گذارم. اگر فرض را بر این قرار دهیم که رژیم جمهوری اسلامی در چند قدمی دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است، اتمیزه شدن رژیم مذهبی ـ سرمایه‌داری ایران چه تصویری را در ذهن شما تداعی می‌کند؟
o یک کشوری می‌شود مثل پاکستان، که آن هم بمب اتمی دارد. یعنی برای منطقه خطرناک است. واقعیت این است که اگر ما صد کلاهک هسته‌ای هم داشته باشیم، جز نابودی مردمانمان هیچ دستاوردی برای ما نخواهد داشت. ممکن است چند تای آن را به سوی اسرائیل نشانه بگیرند، ولی با کوچکترین حرکت اتمی در منطقه، ایران را با خاک یکسان خواهند کرد. بنابراین دستیابی به سلاح اتمی برای مردم، یک فاجعۀ عظیم خواهد بود.
· ابعاد این فاجعه را توضیح دهید.
o اصلاً نمی‌شود تصوّر کرد که این رژیم به سلاح اتمی مجهز شود. من فکر می‌کنم این رژیم برای بقای خودش دست به هر عملی می‌زند. این که فکر کنیم امریکا بیاید و صد کارخانه را بمباران کند و بعد اینها فرا کنند، اصلاً چنین چیزی نیست. تا زانوی اسب‌شان در خون نرود و تا اینکه کشور را با خاک یکسان نکنند، دست بردار نیستند. حالا وای به حالی که این رژیم بمب اتمی هم داشته باشد. به نظرمن اگر این رژیم صاحب بمب اتمی شود، قطعاً از آن استفاده خواهد کرد. بدون اینکه کوچکترین شکی به خود راه دهیم و…
· و اتفاقاً این فرق جمهوری اسلامی با کشوری شبیه پاکستان است.
o پاکستان هم اگر به مقطعی برسد، ممکن است در مقابل هند از سلاح اتمی استفاده کند. البته همان‌طور که می‌گویید، پاکستان مسئله‌اش تا حدودی فرق می‌کند و کلید و افسارش در دستِ امریکاست. امّا ایران این‌گونه نیست، حداقل در این مقطع این‌گونه نیست، حال به چه شکل بخواهند این قلاده را به گردن آخوندها بیاندازند، معلوم نیست. امّا اگر موفق به این کار شدند، آن‌وقت فکر نمی‌کنم که دیگر مسئلۀ اتمی شدن ایران برای آنها مطرح باشد.
· اشاره کردید که اگر جمهوری اسلامی به بمب اتمی دست پیدا کند، حتماً از آن استفاده خواهد کرد. اگر کسی از شما سؤال کند که کدام نیروی مادی می‌تواند از اتمیزه شدن جمهوری اسلامی جلوگیری کند، چه پاسخی به او خواهید داد؟ البته فکر نمی‌کنم که بگویید مردم!
o چرا، فکر می‌کنم مردم.
· واقعاً این‌طور فکر می‌کنید؟
o بله!
· این ادعایی نیست که بیست و پنج سال آن را تکرار کرده‌ایم؟ یعنی هر کجا که پاسخی نداشته‌ایم به مردم «متوسل» شده‌ایم؟
o ببینید! من نهایت قضیه را می‌گویم. نه اینکه مردم امروز موفق به این کار شوند و یا ده سال دیگر. یعنی بخواهم تاریخی تعیین کرده باشم. ولی راندن ملاها از حاکمیّت و ایجاد یک حاکمیّت دموکراتیک در جامعه می‌تواند جلوی این فاجعه را بگیرد.
· امّا دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، یک برنامۀ زمان‌بندی شده است.
o به نظر من فشارهای بین‌المللی‌ای که به جمهوری اسلامی وارد می‌شود، گمان نمی‌کنم اینها به سراغ بمب اتمی بروند. به نظرمن این فشارها اجازه نمی‌دهد، پروژۀ اتمی جمهوری اسلامی از این مرحله جلوتر رود، حداقل در حال حاضر این‌طوراست. امّا این مسئله نباید باعث شود که ما فکرکنیم، حالا که مردم نمی‌توانند، بنابر این باید یک نیروی خارجی دخالت کند.
· امّا شما خودتان به دخالت نیروهای خارجی صحه می‌گذارید، حال نه به صورت دخالتی مستقیم.
o فشار خارجی با آمدن و لشکرکشی کردن دو موضوع متفاوت است. من حتا تحریم اقتصادی در مورد ایران را قبول ندارم. تحریم اقتصادی، فلاکت و بدبختی مردم را به همراه دارد. خودتان بهتر می‌دانید در دوازده سالی که عراق را تحریم کردند، چه وضعی پیش آمد و تنها مردم بودند که به بدبختی دچار شدند…
· شما از فشار خارجی صحبت می‌کنید. مایلید راجع به شکل آن توضیح دهید.
o به نظر من بهترین حالت این است که تمام سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی را در کشورهای مختلف تعطیل کنند، سازمان ملل چنین چیزی را تصویب کند. اصلاً هیچگونه ارتباطی با اینها گرفته نشود. نه اینکه ایران را محاصرۀ اقتصادی کنند، که در این حالت دودش به چشم مردم تهی دست جامعه می‌رود. بنابراین ما با دو مسئله روبرو هستیم: یکی دخالت نظامی و دیگری فشارهای بین‌المللی، خصوصاً قیام مردم برعلیه این رژیم.
· بیاییم این کوچه را تا به آخر طی کنیم.
o باشد!
· فرض بگیریم که فشارهای بین‌المللی برای دست شستن جمهوری اسلامی از سلاح اتمی بی‌نتیجه ماند. حرکت‌های مردمی در داخل، مثل همیشه سرکوب شدند. بعد چه؟ کماکان مرغ جمهوری اسلامی یک پا دارد.
o من فکر نمی‌کنم فشارهای بین‌المللی تأثیرگذار نباشد، واقعاً تأثیر می‌گذارد. اگر کشورهای اروپایی و امریکا منافع اقتصادی‌شان را در نظر نگیرند، و واقعاً وحشت‌شان این باشد که یک رژیم درنده خوی ممکن است به سلاح اتمی مسلح شود و بخواهد جهان را به نابودی بکشاند، می‌توانند آن‌چنان فشاری روی رژیم بیاورند که کمرش را خُرد کنند. امّا اینها این کار را نمی‌کنند و خودتان بهتر می‌دانید که این کار را نمی‌کنند، منافع اقتصادی‌شان مانع از انجام آن می‌شود. من حتّا فکر می‌کنم که حساسیّت آنها روی اتمیزه شدن جمهوری اسلامی، صرفاً برای گرفتن امتیازات بیشتر است.
· بنابراین شما روی فاکتور افکار عمومی در سطح بین‌المللی حساب ویژه‌ای باز می‌کنید؟
o صد درصد! خیلی می‌تواند تأثیرگذار باشد. امّا همان‌طور که گفتم بدبختانه دولتهای آنها فقط منافع اقتصادی‌شان را در نظر می‌گیرند. همین دیروز بود که درجایی خواندم چندین هزار عینک و ماسک و وسایل نظامی به جمهوری اسلامی فروخته‌اند.
· بخش مهمی از وظیفۀ تهییج افکار عمومی غرب حول اتمیزه شدن جمهوری اسلامی، به عهدۀ اپوزیسیون آزادیخواه ایرانی در خارج کشور است. و این در صورتی است که اغلب ایشان در این مورد مشخص یا در باتلاق «ناسیونالیسم ایرانی» فرورفته‌اند، و یا اینکه برخی دیگر فیل‌شان یاد هندوستان کرده و با دست اتحاد دادن با ارتجاعی‌ترین و قشری‌ترین نیروهای اجتماعی در کشورهای غربی، پرچم ضدامپریالیستی بلند کرده‌اند. بگذریم آقای خسروشاهی! تمرکزی داشته باشیم برروند مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران در برهۀ کنونی.
o بسیار خوب!
· حدوداً هشت سال قبل مصاحبه‌ای با شما داشتم که در آن گفتگو بر یکی از مسایل مهم آن دوره انگشت گذاشتیم. ماجرا از این قرار بود که سازمانی سیاسی مدعی شده بود که «اتحادیه مستقل کارگران» در ایران تشکیل شده است. و شما در آن گفتگو توضیح دادید که چنین ادعایی صرفاً یک پروپاگاندای سیاسی ـ تشکیلاتی است و واقعیت خارجی ندارد. امّا از آن زمان تاکنون این ادعاها بارها و بارها تکرار شده است. ابتدا بگویید چرا نیروهای سیاسی به این توهم پراکنی دامن می‌زنند؟
o ببینید، تعداد معدودی هستند که چنین چیزهایی را مطرح می‌کنند؛ توهم پراکنی و بزرگ نشان دادن وقایع و از این مسایل. بعد از تمام شدن آن قضایا ـ که شما به آن اشاره کردی ـ الان هم به همین صورت است و برخی می‌گویند: کمیتۀ فلان و بهمان از داخل کشور. در صورتی که ممکن است تنها یک نفر باشد که کمیته‌ای درست کرده و با خودش...
· یعنی یک تشکیلات کاغذی؟
o یعنی هیچ چیز! موردی که من می‌شناسم، فردی نشسته و با خودش مصاحبه می‌کند! خودش می‌نویسد و هر روز هم اطلاعیه می‌دهد، آن هم به اسم کمیتۀ فلان و بهمان در داخل. این مسئله به نظر من، در درجۀ اوّل ناشی از کمبود شخصیتی این افراد است و...
· یعنی واقعاً آنها فکر نمی‌کنند که این ادعاها بار سیاسی بالایی دارد؟ به این معنی که مثلاً در جمهوری اسلامی هم امکان تشکیل اتحادیه‌های مستقل کارگری وجود دارد؟
o همان‌طور که گفتم، کسانی که چنین توهم‌هایی را در خارج از کشور دامن می‌زنند، آنقدر اسیر شخصیت خودشان هستند که به مسایل دیگر فکر نمی‌کنند و از...
· بگذارید سؤال مشخص‌تری در این مورد را با شما در میان بگذارم: آیا برای شما به عنوان یکی از فعالین شناخته شدۀ عرصۀ کارگری، قابل قبول است که رژیم جمهوری اسلامی تن به خواستهای کارگران ـ حتا می‌گویم خواستهای صنفی کارگران بدهد؟
o من بارها گفته‌ام که رژیم اسلامی، امکان و ظرفیت هیچگونه رفرمی را در درون خودش ندارد. حتا کوچک‌ترین عقب‌نشینی‌ای به فرو ریختن آن منجر می‌شود. مثلاً فرض کنید جنبش زنان. کافی است به آنها بگوید که روسری‌ها را بردارید. چنین چیزی امکان ندارد، چرا که به وجود و ساختار این رژیم وابسته است. یا در مورد کارگران، و به آنها بگوید که هر تشکلی که می‌خواهید درست کنید و یا بیایید و «قانون کار» را بنویسید. خُب، این رژیم رفته است و...
· یعنی پذیرفتن این خواستها از طرف رژیم اسلامی نقص غرض است.
o بارک الله! بنابراین مسئله این است که این رژیم رفرم‌پذیر هست یا نه؟ که من می‌گویم نه! با بودن اینها سرسوزنی امکان رفرم وجود ندارد. امّا اینکه بگوییم آیا برای داشتن تشکل باید مبارزه کرد؟ برای مشکلات زنان، خواستهای نویسندگان، مشکلات و خواستهای روشنفکران و روزنامه‌نگاران باید مبارزه کرد؟ که اعتقاد من این است که باید این مبارزات وجود داشته باشد. البته که لازم است کارگران برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری مبارزه کنند.
· ممکن است فردی از شما سؤال کند که با وجود این همه مشکلات عدیده‌ای که اقشار و طبقات اجتماعی مردم ایران با آن دست به گریبانند، از قبیل مشکل معاش و سقف بالای سر و هزار مشکل دیگر، آیا خواست و پتانسیل تشکل‌یابی در مردم و مشخصاً در کارگران وجود دارد؟
o ببینید! به‌طور واقعی وضعیّت کارگران ایران به جایی رسیده که تمام راهها به روی‌شان بسته شده، خودتان این‌ها را بهتر می‌دانید. مثلاً کارهای قراردادی و پیمانی در جامعۀ مسلط شده و تا دو سال دیگر نود و نه درصد کارگران را در برمی‌گیرد. از طرف دیگر اکثر قریب به اتفاق کارگران را از «خانۀ کار» بیرون کرده‌اند، و یا در صنایع بزرگی که کارگران قدیمی در آنجا کار می‌کردند، آنها را یا اخراج کرده‌اند، یا بازنشست و بازخرید، امّا همین‌ها را دوباره با قراردادهای موقت به کار می‌گیرند. می‌بینید که وضعیت فلاکت‌باری برجامعۀ ما مستولی شده، یعنی به‌طور واقعی و به طور ملموس وضعیت طبقۀ کارگر ایران نسبت به پنجاه سال پیش هم واقعاً پس رفتِ وحشتناکی کرده و اصلاً قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای نیست. شما اگر تمام تاریخ جنبش کارگری ایران را نگاه کنید، می‌بینید هیچگاه نبوده که حقوق کارگران را پرداخت نکنند، غیر از زمان جنگ و برای مدتی بسیار کوتاه. امّا شما وضعیّت حاضر را نگاه کن: شش ماه، یک سال و حتّا دو سال حقوق کارگران را نمی‌دهند. کارگر دارد کار می‌کند و به جای حقوق به او آهک و ماسه می‌دهند و بعد هم می‌گویند برو اینها را بفروش! اینها دارند تفکر دلالی و واسطه‌گری را ترویج می‌دهند و جامعۀ ما را به ما قبل تاریخ می‌برند. به هر صورت در جواب سؤال شما می‌گویم که طبقۀ کارگر ایران به نهایت‌اش رسیده، و این را می‌داند که تمام راههای ممکن را رفته است. از نامه‌نویسی، خواهش، مبارزه، اعتصاب، بستن جاده‌ها و...
· کارد به استخوان‌شان رسیده و درمرحلۀ مرگ و زندگی قرار دارند؟
o همین‌طور است که می‌گویید. و من با ایمان می‌توانم بگویم که اکثریّت قریب به اتفاق کارگران ایران به این نقطه رسیده‌اند که باید یک حرکت جمعی را به پیش ببرند، و این را نباید دست کم گرفت و این اقدام بسیار بزرگی است.
· رگ خواب همۀ رژیم‌های ایدئولوژیک، مذهبی و سرمایه‌داری، وجود تشکل‌های مستقل و غیروابسته است. امّا برای اینکه موضوع اصلی گفتگویمان را پی بگیریم، سؤالی را مطرح می‌کنم. فرض می‌گیریم که حملۀ نظامی‌ای به ایران صورت گرفته است (با همۀ شکل‌هایی که این تهاجم نظامی می‌تواند داشته باشد) به نظر شما عکس‌العمل کارگران ایران در قبال چنین حمله‌ای چه خواهد بود؟ آیا دوباره سناریوی جنگ ایران و عراق تکرار خواهد شد و زحمتکشان و تهی‌دستان بازنده اصلی میدان جنگ خواهند بود؟
o من فکر نمی‌کنم کارگران، و به قول شما مردم تهی‌دست جامعه، کشاورزان، دهقانان و مردم فقیر، دوباره پشت جنگ را مثل جنگ هشت ساله بگیرند. من این‌طور فکر می‌کنم که اگر در آن موقع توهمی به آن شکل بود، که مثلاً کارگران داوطلب شرکت در جنگ می‌شدند و یا توسط انجمن‌های اسلامی از کارخانه‌ها به میدان جنگ فرستاده می‌شدند و مسایلی از این دست، با آن تجربۀ هشت ساله و نحوۀ بیرون آمدن از جنگ...
· و تجربۀ بیست و پنج سال جمهوری اسلامی؟
o و تجربۀ بیست و پنج سالۀ جمهوری اسلامی، در مجموع به جایی رسیده که من حتا فکر نمی‌کنم که خودِ رژیم قادر باشد پای جنگ دیگری برود. قطعاً رژیم کوتاه خواهد آمد، چون می‌داند نیرویی پشت خود ندارد. ممکن است در مقطعی ارتش و سپاه و بسیج پشتیبان رژیم باشند، امّا چنین حالتی هم ممکن است حداکثر دو ماه طول بکشد و بعد طغیان اجتماعی می‌شود. در چنین موقعیتی، به نظر من بهترین حالتی که می‌تواند پیش بیاید، این است که کارگران ایران خودشان را سازماندهی کنند، در کمیته‌های کارخانه‌ها و در شوراهای محلی، نیروی‌شان را حفظ کنند. شما اگر جنگ هشت ساله را در نظر بگیرید، می‌بینید که این کارگران بودند که تکه پاره شده از جنگ بیرون آمدند و...
· و بازندۀ اصلی آن میدان بودند؟
o و بازندۀ اصلی بودند. به هر حال در صورت شروع جنگی دوباره، اگر کارگران ایران نتوانند نیروی‌شان را حفظ کنند و تشکل‌هایشان را سازمان دهند، قطعاً ما با یک طبقۀ کارگر فلاکت زده و تکه پاره شده، بعد از جنگ روبرو خواهیم بود.
· و در یک کلام آیا فکر می‌کنید که در صورت شروع جنگ، طبقۀ کارگر ایران به دفاع از «کیان اسلامی» خواهد پرداخت؟
o قطعاً خیر! این واقعیت را سران رژیم اسلامی بهتر از هر کسی می‌دانند.
· آقای خسروشاهی، دوباره از شرکت‌تان در این گفتگو تشکر می‌کنم.
o خواهش می‌کنم.

* * *

 

 


پوشه‌های خاک خورده (۱۱)
انسانهایی که رنج‌ها کشیدند


پوشه‌های خاک خورده (۱۰)
انهدام یک تشکیلات سیاسی؛ سکوت جامعهٔ ایرانی


ما اجازه نداریم دوباره اشتباه کنیم
سخنی با رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای


مروری بر زندگی اجتماعی‌مان در سه دههٔ تبعید
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


پوشه‌های خاک‌ خورده (۸)
نشریه‌ای که منتشر نشد؛ شرط غیراخلاقی‌ای که گذاشته شد


پوشه‌های خاک خورده (۷)
تلاش‌هایی که به بن‌بست می‌خورند؛ گفت‌وگوهایی که می‌میرند


پوشه‌های خاک خورده (۶)
اضطراب از حضور دیگران*


چهل سال گذشت
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


مبارزات کارگران ایران؛ واقعیت‌ها، بزرگنمایی‌ها
گفت‌وگو با ایوب رحمانی


چرا نمی‌توانم این مصاحبه را منتشر کنم


«آلترناتیو سوسیالیستی» درکشور ایران
گفت‌وگو با اصغر کریمی


کانون ایرانیان لندن
گفت‌وگو با الهه پناهی (مدیر داخلی کانون)


سه دهه مراسم گردهمایی زندانیان سیاسی
گفت‌وگو با مینا انتظاری


عادت‌های خصلت شدهٔ انسان ایرانی
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


نقد؛ تعقل، تسلیم، تقابل
گفت‌وگو با مردی در سایه


سوسیالیسم، عدالت اجتماعی؛ ایده یا ایده‌آل
گفت‌وگو با فاتح شیخ


رسانه و فعالان رسانه‌ای ایرانی
گفت‌وگو با سعید افشار


خودشیفته
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


«خوب»، «بد»، «زشت»، «زیبا»؛ ذهنیت مطلق گرای انسان ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


«او»؛ رفت که رفت...


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران
(جمع بندی پروژه)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (4)
بحران اپوزسیون؛ کدام بحران ؟


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (3)
(بازگشت مخالفان حکومت اسلامی به ایران؛ زمینه ها و پیامدها)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (2)
(پروژۀ هسته ای رژیم ایران؛ مذاکره با غرب، نتایج و عواقب)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (1)
«مرجع تقلید»؛ نماد «از خودبیگانگی»


اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران
گفتگو با »سیروس بهنام»


انتقاد به «خود» مان نیز!؟
گفتگو با کریم قصیم


به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!


استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده
(مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود)

گفتگو با ناصر مهاجر


کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت
(در حاشیه کمپین «قتل عام 1988»)

گفتگو با رضا بنائی


رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما»
(در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران)


جبهه واحد «چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی
گفتگو با مازیار رازی


«تعهد» یا «تخصص»؟
در حاشیه همایش دو روزه لندن

گفتگو با حسن زادگان


انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی
گفتگو با بهروز پرتو


بحران هویت
گفتگو با تقی روزبه


چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟
گفتگو با کوروش عرفانی


موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی
گفتگو با فاتح شیخ


بهارانه
با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار


مصاحبه های سایت »گفت و گو» و رسانه های ایرانی
و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده


بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟!
(در حاشیه نشست پراگ)

گفتگو با حسین باقرزاده


اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی
(در حاشیه ایران تریبونال)

گفتگو با یاسمین میظر


ایران تریبونال؛ دادگاه دوم
گفتگو با ایرج مصداقی


لیبی، سوریه... ایران (2)
گفتگو با مصطفی صابر


لیبی، سوریه... ایران؟
گفتگو با سیاوش دانشور


مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


در حاشیه نشست پنج روزه
(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند)

گفتگو با رویا رضائی جهرمی


ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها
گفتگو با اردوان زیبرم


رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور
گفتگو با رضا مرزبان


مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح
گفتگو با ناصر مهاجر


کارگران ایران و حکومت اسلامی
گفتگو با مهدی کوهستانی


سه زن
گفتگو با سه پناهندهٔ زن ایرانی


بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا


اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟
گفتگو با تقی روزبه


پوشه های خاک خورده(۵)
مافیای سیگار و تنباکو


پوشه‌ های خاک خورده (۴)
دروغ، توهم؛ بلای جان جامعه ایرانی


«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت
گفتگو با حسین باقرزاده


پوشه های خاک خورده(۳)
تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی


پوشه های خاک خورده (۲)
پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران


پوشه های خاک خورده (۱)
کالای تن- ویزای سفر به ایران


... لیبی، سوریه، ایران؟
گفتگو با فاتح شیخ


هولیگان های وطنی؛ خوان مخوف


زندان بود؛ جهنم بود بخدا / ازدواج برای گرفتن اقامت
گفتگو با «الهه»


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی... (بخش دوم)
گفتکو با کوروش عرفانی


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد (بخش اول)
گفتگو با کوروش عرفانی


حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی
گفتگو با کوروش عرفانی


چرا حکومت اسلامی در ایران(۳)
گفتگو با «زهره» و «آتوسا»


چرا حکومت اسلامی در ایران (۲)
گفتگو با مهدی فتاپور


چرا حکومت اسلامی در ایران؟
گفتگو با علی دروازه غاری


رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲)
گفتگو با محمود خادمی


رخنه، نفوذ، جاسوسی
گفتگو با حیدر جهانگیری


چه نباید کرد... چه نباید می کردیم
گفت و گو با ایوب رحمانی


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر)
گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)


پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲)
سه گفتگوی کوتاه شده


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)
گفت و گو با سعید آرمان


حقوق بشر
گفتگو با احمد باطبی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفت‌وگو با کوروش عرفانی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
«پنج گفتگوی کوتاه شده»


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با رحمان حسین زاده


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با اسماعیل نوری علا


ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان
گفتگو با مسعود افتخاری


ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش عرفانی


اغتشاش رسانه‌ای
گفتگو با ناصر کاخساز


کاسه ها زیر نیم کاسه است
گفتگو با م . ایل بیگی


حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها
گفتگو با حسن حسام


چپ سرنگونی طلب و مقوله آزادی بی قید و شرط بیان
گفتگو با شهاب برهان


تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳)
انتشار چهار گفتگوی کوتاه


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)
تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور
گفتگو با حمید نوذری


عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش طاهری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)
گفتگو با مینا انتظاری


حکایت «ما» و جنبش های اجتماعی
گفتگو با تنی چند از فعالان «جنبش سبز» در انگلستان


سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد
گفتگو با مسعود افتخاری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است!
گفتگو با بابک یزدی


مشتی که نمونه خروار است
گفتگو با«پروانه» (از همسران جانباخته)


کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران
گفتگو با ایوب رحمانی


تریبیونال بین المللی
گفتگو با لیلا قلعه بانی


سرکوب شان کنید!
گفتگو با حمید تقوایی


ما گوش شنوا نداشتیم
گفتگو با الهه پناهی


خودکشی ...
گفتگو با علی فرمانده


تو مثل«ما» مباش!
گفتگو با کوروش عرفانی


«تحلیل» تان چیست؟!
گفتگو با ایرج مصداقی


شما را چه می‌شود؟
گفتگو با فرهنگ قاسمی


چه چیزی را نمی دانستیم؟
با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی


۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر
گفتگو با البرز فتحی


بیست و دوم بهمن امسال
گفتگو با محمد امینی


تروریست؟!
گفتگو با کوروش مدرسی


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴)
گفتگو با مسعود نقره کار


باید دید و فراموش نکرد!
گفتگو با «شهلا»


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است (۳)
گفتگو با رضا منصوران


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۲)
گفتگو با علی اشرافی


چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟
گفتگو با رامین کامران


سایه های همراه (به بهانه انتشار سایه های همراه)
گفتگو با حسن فخّاری


آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی
گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی


گردهمایی هانوفر
گفتگو با مژده ارسی


گپ و گفت دو همکار
گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)


«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن
گفتگو با شهاب شکوهی


«انتخابات»، مردم...(۷)
(حلقه مفقوده)

گفتگو با «سودابه» و«حسن زنده دل»


«انتخابات»، مردم...(۶)
(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری)

گفتگو با سودابه اردوان


«انتخابات»، مردم...(۵)
گفتگو با تقی روزبه


«انتخابات»، مردم...(۴)
گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)


«انتخابات»، مردم...(۳)
گفتگو با سیاوش عبقری


«انتخابات»، مردم...(۲)
گفتگو با حسین باقرزاده


«انتخابات»، مردم...؟!
گفتگو با فاتح شیخ
و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی


پناهجویان موج سوم
گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)


رسانه
به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»


گردهمایی هانوفر...
گفتگو با محمود خلیلی


سی سال گذشت
گفت‌وگو با یاسمین میظر


مسیح پاسخ همه چیز را داده!
گفت‌وگو با«مریم»


«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»
گفت‌و گو با بهروز سورن


تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران
گفت‌وگو با ناصر مهاجر


همسران جان‌باختگان...
گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری


من کماکان«گفت‌وگو» می‌کنم!
(و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم)


مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها
گفت‌وگو با منیره برادران


سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق
گفتگو با بیژن نیابتی


اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم
گفتگو با زنی آواره


صدای من هم شکست
گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی


بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو
گفتگو با شکوفه‌ منتظری


«مادران خاوران» گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری
گفتگو با ناصر مهاجر


«شب از ستارگان روشن است»
گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد


به بهانۀ قمر...
گفتگو با گیسو شاکری


دوزخ روی زمین
گفتگو با ایرج مصداقی


گریز در آینه‌های تاریک
گپی دوستانه با مجید خوشدل


سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر
گفتگو با ستار لقایی


بهارانه
پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)
گفتگو با حسن فخاری


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)
من همان امیر حسین فتانت «دوست» کرامت دانشیان هستم!
گفتگو با ناصر زراعتی


ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند
با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله
گفتگو با رضا (عباس) منصوران


کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟
گفتگو با تراب ثالث


میکونوس
گفتگو با جمشید گلمکانی
(تهیه کننده و کارگردان فیلم)*


«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟
گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا)


چه خبر از کردستان؟
گفتگو با رحمت فاتحی


جنده، جاکش... ج. اسلامی
گفتگویی که نباید منتشر شود


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیّت
گفتگو با محمد پروین


گردهمایی کلن: تکرار گذشته یا گامی به سوی آینده
گفتگو با مژده ارسی


عراق ویران
گفتگو با یاسمین میظر


شبکه‌های رژیم اسلامی در خارج از کشور
گفتگو با حسن داعی


نهادهای پناهند گی ایرانی و مقوله‌ی تبعید
گفتگو با مدیران داخلی جامعه‌ی ایرانیان لندن
و
کانون ایرانیان لندن


به بهانه‌ی تحصن لندن
گفتگو با حسن جداری و خانم ملک


به استقبال گردهمایی زندانیان سیاسی در شهر کلن
گفتگو با «مرجان افتخاری»


سنگ را باید تجربه کرد!
گفتگو با «نسیم»


پشیمان نیستید؟
گفتگو با سعید آرمان «حزب حکمتیست»


هنوز هم با یک لبخند دلم می‌رود!
گپی با اسماعیل خویی


چپ ضد امپریالیست، چپ کارگری... تحلیل یا شعار
گفتگو با بهرام رحمانی


زنان، جوانان، کارگران و جایگاه اندیشمندان ایرانی
گفتگو با «خانمی جوان»


گردهمایی سراسری کشتار زندانیان سیاسی
گفتگو با «همایون ایوانی»


روز زن را بهت تبریک می‌گم!
گفت‌وگو با «مژده»


دو کارزار در یک سال
گفت‌وگو با آذر درخشان


آخیش . . . راحت شدم!
گفتگو با «مهدی اصلانی»


غریبه‌ای به نام کتاب
گفتگو با «رضا منصوران»


زندان عادل‌آباد؛ تاولی چرکین، کتابی ناگشوده...
گفتگو با «عادل‌آباد»


این بار خودش آمده بود!
گفتگو با پروانه‌ی سلطانی


چهره بنمای!
با اظهار نظرهایی از: احمد موسوی، مهدی اصلانی، مینو همیلی و...
و گفتگو با ایرج مصداقی


شب به خیر رفیق!
گفتگو با رضا غفاری


رسانه‌های ایرانی
گفتگو با همکاران رادیو برابری و هبستگی، رادیو رسا
و سایت‌های دیدگاه و گزارشگران


مراسم بزرگداشت زندانیان سیاسی (در سال جاری)
«گفتگو با میهن روستا»


همسایگان تنهای ما
«گفتگو با مهرداد درویش‌پور»


پس از بی‌هوشی، چهل و هشت ساعت به او تجاوز می‌کنند!


شما یک اصل دموکراتیک بیاورید که آدم مجبور باشد به همه‌ی سؤالها جواب دهد
«در حاشیه‌ی جلسه‌ی سخنرانی اکبر گنجی در لندن»


فراموش کرده‌ایم...
«گفتگو با شهرنوش پارسی پور»


زندانی سیاسی «آزاد» باید گردد!
گفتگو با محمود خلیلی «گفتگوهای زندان»


تواب
گفتگو با شهاب شکوهی «زندانی سیاسی دو نظام»


خارجی‌های مادر... راسیست
«گفتگو با رضا»


شعر زندان و پاره‌ای حرف‌های دیگر
«در گفتگو با ایرج مصداقی»


ازدواج به قصد گرفتن اقامت
گفتگو با «شبنم»


کارزار «زنان»... کار زار «مردان»؟!
«گفتگو با آذر درخشان»


اوضاع بهتر می‌شود؟
«گفتگو با کوروش عرفانی»


اتم و دیدگاه‌های مردم


اخلاق سیاسی


چهارپازل، سه بازیگر، دو دیدگاه، یک حرکت اشتباه، کیش... مات
«گفتگو با محمدرضا شالگونی»


کارزار چهار روزۀ زنان
گفتگو با یاسمین میظر


مرغ سحر ناله سر کن
«گفتگو با سحر»


اسکوات*، مستی، شعر، نشئگی... و دیگر هیچ!
«گفتگو با نسیم»


درختی که به خاطر می‌آورد
گفتگو با مسعود رئوف ـ سینماگر ایرانی


شاکیان تاریخ چه می‌گویند؟
پای درد دل فرزندان اعدامی


روایتی از زندان و پرسش‌های جوانان
«در گفتگو با احمد موسوی»


جمهوری مشروطه؟ !
در حاشیۀ نشست برلین «گفتگو با حسین باقرزاده»


مروری بر روایت‌های زندان
در گفتگو با ناصر مهاجر


اعتیاد و دریچه دوربین - گفتگو با مریم اشرافی


انشعاب، جدایی و ...
در گفتگو با محمد فتاحی (حکمتیست)


چه شد ... چرا این‌چنین شد؟
در گفتگو با محمدرضا شالگونی، پیرامون «انتخابات» اخیر ایران


«انتخابات» ایران، مردم و نیروهای سیاسی


گفتگو با یدالله خسروشاهی


روایتی از مرگ زهرا کاظمی


گفتگو با جوانی تنها


گفتگو با گیسو شاکری


گفتگو با لیلا قرایی


گفتگو با شادی


گفتگو با ایرج مصداقی، نویسنده‌ی کتاب «نه زیستن نه مرگ»


گفتگو با جوانان


نتیجه‌ی نظرخواهی از مردم و نیروهای سیاسی در مورد حمله‌ی نظامی امریکا به ایران


گفتگو با مهرداد درویش پور


گفتگو با نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تأتر


سلاح اتمی ... حمله‌ی نظامی ... و دیگر هیچ!
گفتگو با محمد رضا شالگونی و یاسمین میظر


اين‌بار برای مردم ايران چه آشی پخته‌ايد؟
گفتگو با مهرداد خوانساری «سازمان مشروطه‌خواهان ايران (خط مقدم)»


به استقبال کتاب «نه‌ زیستن نه مرگ»


«بازگشت» بی بازگشت؟
مروری بر موضوع بازگشت پناهندگان سیاسی به ایران


پرسه‌ای در کوچه‌های تبعید


 
 

بازچاپ مطالب سایت «گفت‌وگو» با ذکر منبع آزاد است.   /  [www.goftogoo.net] [Contact:goftogoo.info@gmail.com] [© GoftoGoo Dot Net 2005]