تماس   آشنایی    مقاله    گفت‌وگو‌    صفحه‌ی نخست‌ 
 
 

«انتخابات» ایران، مردم و نیروهای سیاسی


با اظهارنظرهایی از: محمدرضا شالگونی، یاسمین میظر، ایرج مصداقی، کورش عرفانی، جابر کلیبی، عباس منصوران، محسن حسنی(حزب رنجبران ایران) و طیف وسیعی از ایرانیان مقیم انگلستان.

پرده‌ی نهم نمایشنامه‌ی «انتخابات» به زودی در ایران به اکران عمومی گذاشته می‌شود. در ماهیت این پیِس شرم‌آور، اغلب نیروها و سازمان‌های سیاسی خارج کشور- شاید برای اولین بارـ به یک اتفاق نظر عمومی رسیده‌اند که آراء ایشان می‌تواند به یک بیانیه سیاسی مشترک ختم شود. اما آیا رسالت نیروها و سازمان‌های سیاسی کشورمان در صدور بیانیه‌های سیاسی مشترک – و غالباً مستقل- خلاصه می‌شود؟ اطلاعیه‌هایی که تماماً مردم را مخاطب قرار داده است. آیا پس از گذشت بیست‌و شش سال از عمر نظام اسلامی، هنوز تحلیل‌های اثباتی‌مان در مورد «انتخابات» باید در مرحله‌ی ماهیت ضد مردمی آن متوقف شود؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که به جای سخن گفتن از مردم کوچه و بازار، برویم و با آنان به گفت‌وگو بنشینیم؟ مصاحبتی که گاهی نوشیدن جام زهر را می‌ماند. آیا هنوز زود است دریابیم نظامی که سال‌ها بر علیه‌اش مبارزه کرده‌ایم، نظامی که یک قرن آن جامعه را به عقب رانده است، ارزش‌های فردی و اجتماعی مردمان آن کشور را هم دچار تغییرات بنیادین کرده است؟ آیا هنوز وقت تماس با مردم و شناختن زیر و بم آنان نرسیده است؟

پس، روی صحبت‌مان با مردم است. پس، می‌تواند «مشکل» از آن‌جا شروع شود که «تماشاگران همیشه در صحنه» برای دیدن و شرکت در این مراسم خیمه‌شب‌بازی، صفی به درازای تاریخ استبداد میهن‌مان کشیده باشند. این‌جاست که دهان‌ها قفل می‌شود و قلم‌ها از کار می‌افتد. آنچنانکه پس از گذشت سال‌ها از خرداد ماه سال هفتادوشش، هنوز بسیاری از نیروها و سازمان‌های سیاسی کشورمان تحلیلی غیر «سیاسی» از آن واقعه ارائه نکرده‌اند.

گمانه‌ی دوم برای «انتخابات» فراروی، عدم شرکت اکثریت مردم در آن است. بدین معنی که آحاد و طبقات اجتماعی مردم با سخره گرفتن صندوق‌های رأی، راه خود را از زمامداران اسلامی جدا کنند. در این پرسش اساسی این است: این راه کدام است و به کدامین شهر و آبادی منتهی می‌شود؟

از این روی مبحث اصلی پیرامون این «انتخابات»، میزان شرکت مردم در آن و شناختن مکانیسم‌های آن عمل‌کرد اجتماعی است. چنین پرسشی پاسخ «سیاسی» را برنمی‌تابد. خصوصاً آن که پیش از وقوع حادثه مطرح شده باشد. اظهارنظر پیرامون این پرسش و پرسش‌های مشابه، مستلزم شناختی علمی و ارگانیک از خلق و خوی مردم و فرهنگ رفتاری-اجتماعی آن جامعه است.



نظرخواهی از مردم

با این ذهنیت از مقوله‌ی «انتخابات» و سپس بررسی میزان مشارکت مردم در آن، به سراغ پناهجویان ایرانی این شهر می‌روم. چه، بر این عقیده‌ام که از پشت صفحه‌ی مانیتور نمی‌توان به شناخت متوسطی از فعل‌و‌انفعالات اجتماعی رسید. هدف، ملاقات با پناهجویانی است که کم‌تر از یک سال در کشور انگلستان اقامت دارند. این گزینه از آن جهت قابل تأمل است که این دسته از ایرانیان هنوز اجزای فرهنگ بومی، و هم‌چنین باورهای اجتماعی خویش را با خود داشته و جذب جامعه‌ی میزبان و ارزش‌های اجتماعی آن نشده‌اند.*

از چهل پناهجوی ایرانی که کم‌تر از یک سال در کشور انگلستان اقامت دارند، پرسیده شد: آیا در «انتخابات» ریاست جمهوری ایران شرکت می‌کنید یا خیر؟ سی‌وسه تن به این سؤال پاسخ منفی داده‌اند. پاسخ‌های شش تن به این سؤال مثبت بود و تنها یک نفر اظهار داشت که هنوز تصمیمی در این باره نگرفته است.

از این تعداد پرسیده شد که اگر در ایران زندگی می‌کردید، آیا در این «انتخابات» شرکت می‌کردید یا خیر؟ بیست‌وهشت تن به این سؤال پاسخ مثبت دادند، هفت پاسخ را «نمی‌دانم» دریافت کردیم، و پنج تن اظهار داشتند: نه، شرکت نمی‌کردیم!

در ادامه دلیل شرکت مردم (به هر میزان) را در انتخابات گذشته جویا شدیم. بیست‌وشش نفر به عوامل: فشارهای سیاسی، تنگناهای اقتصادی، اشتغال در ادارجات دولتی اشاره کرده‌اند. هشت تن برای این سؤال پاسخ‌هایی با زیرمجموعه‌ی «نمی‌دانم» در نظر گرفته‌اند. پنج پناهجوی ایرانی، شرکت مردم در «انتخابات» گذشته را به فاکتورهای: «فرهنگی»، «عقب‌ماندگی جامعه»، «استبداد سیاسی» و «نبود دموکراسی» نسبت داده‌اند. یک پناهجو اظهار داشت: دیگران را نمی‌دانم، اما شرکت خودم برای
FUN بوده است!

پرسش دیگری که با این پناهجویان در میان گذاشتیم، برآورد شرکت مردم در «انتخابات» فراروی است. بیست‌وسه تن اظهار داشتند که حداقل پنجاه درصد از مردم در این انتخابات شرکت می‌کنند. ده نفر به رقم چهل درصد اشاره کرده و چهار پناهجو رقم شرکت‌کنندگان را شصت درصد عنوان کرده‌اند. سه تن عقیده داشتند که: «در کشورهای دیکتاتوری آمار و ارقام چیزی را ثابت نمی‌کند»، «از آن‌جا که مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند، پس تعداد شرکت‌کنندگان نباید اهمیتی داشته باشد» و «در جمهوری اسلامی هیچکس به آمار دولتی اطمینانی ندارد».

آخرین سؤالی که با پناهجویان در میان گذاشتیم: راه سعادت و خوشبختی مردم ایران در مقابل دو گزینه‌ی «انقلاب» و «رفرم اجتماعی» بود. بیست‌ونه اظهارنظر، سعادت و خوشبختی مردم ایران را در «انقلاب» و به زیر کشیدن حاکمیت مذهبی نشان می‌داد. شش تن معتقد بودند که هیچ جامعه‌ای با انقلاب به سعادت و خوشبختی نرسیده است. پاسخ‌های سه پناهجو در این زیرمجموعه ضرب می‌شده است: «شما هم اگر در ایران بودید، پاسخ این سؤال را نمی‌دانستید، شناختن مردم و خواست‌های آن‌ها کار آسانی نیست». دو تن دیگر معتقد بودند که: «با توجه به سال‌های سیاه گذشته، مردم ایران هرگز روی سعادت و خوشبختی را به‌خود نخواهند دید».

لازم به ذکر است که متوسط سنی شرکت‌کنندگان در این نظرخواهی کمی بیش از بیست‌وهفت سال بوده است. از میان چهل پناهجوی مزبور، بیشت‌وشش تن را مردان و چهارده تن را زنان شامل می‌شده‌اند.


* به دلیل در نظر گرفتن سقف «یکسال اقامت» برای پناهجویان، تماس‌های گرفته شده با ایشان چند برابر تعداد مورد اشاره بوده است. در این‌جا لازم می‌دانم از تلاش‌های بی‌وقفه‌ی دوستان جوان و پر انرژی‌ام «منیژه» و بابک تشکر کنم. این کار بدون همراهی این دوستان امکان‌پذیر نبود.


نظرخواهی از نیروها و سازمان‌های سیاسی

چهار پرسشی که در ماه‌های گذشته در جمع‌های ایرانی خارج از کشور از اهمیت بیش‌تری برخوردار بوده، اما هرگز در نوشته‌ها و تحلیل‌ها نمود بیرونی، پیدا نکرده است را برای تعدادی از نیروهای منفرد و سازمان‌های سیاسی می‌فرستم. از میان پاسخ‌های رسیده سه اظهارنظر (دو سازمان سیاسی و یک شخصیت منفرد) برای رعایت کردن موازین در نظر گرفته شده، عودت می‌دهم. پس از چندی یک مورد اصلاح شده را دریافت می‌کنم.

جا دارد از تمام دوستان و رفقایی که در این نظرخواهی شرکت کرده‌اند، تشکر قلبی‌ام را ابراز دارم. در این‌جا با درج چهار پرسش مزبور، نظر خوانندگان را به اظهارنظرهای موجود جلب می‌کنم. اشاره به این نکته ضروری است که یکی از شرایط در نظر گرفته شده، سقف و محدوده‌ی معین برای هر پاسخ بوده است. این محدودیت قطعاً برای دوستان دست و پا گیر بوده و شاید در کیفیت پاسخ‌های‌شان بی‌ تأثیر نبوده است.


پرسش‌ها

۱- گزینه‌ی اکثریت مردم ایران در قبال «انتخابات» این دوره‌ی ریاست جمهوری چه خواهد بود؟ تحریم یا شرکت؟ چه میزان این انتخابات را تحریم و چه تعداد در آن شرکت خواهند کرد؟

۲- اغلب نیروها و سازمان‌های سیاسی خارج از کشور مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کرده‌اند. در صورت شرکت گسترده‌ی مردم در انتخابات فراروی، این امر چگونه قابل ارزیابی است؟

۳- پیامدهای اجتماعی تحریم انتخابات توسط مردم چه خواهد بود؟ آیا رژيم اسلامی با تقلب در صندوق‌های رأی، صورت مسئله را پاک می‌کند؟ آیا خیزش‌ها و اعتراضات توده‌ای ابعاد گسترده‌تری به خود خواهد گرفت؟ آیا رژيم اسلامی به فاز سرنگونی نزدیک‌تر می‌شود؟


۴- ظاهراً مقدمات «انتخاب» هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس‌جمهور آینده ایران فراهم شده است. این گزینه چه تأثیری در روند بحران‌های فزاینده‌ی رژيم اسلامی در سطح ملی و فراملی خواهد داشت؟ آیا اجرای پرده‌ی دوم نمایش «اصلاحات» (این‌بار اصلاحات اقتصادی) دوباره هوش و حواس مردم و طیفی از نیروهای سیاسی را خواهد ربود؟


محمدرضا شالگونی


۱- به نظر من انتخابات برای اکثریت قاطع مردم ایران دیگر اصلاً معنایی ندارد. بعد از شکست اصلاح طلبان حکومتی حالا دیگر حتی عقب مانده ترین بخش های جمعیت نیز دریافته اند که در جمهوری اسلامی از طریق انتخابات نمی شود به چیزی دست یافت. بنابرین من فکر می کنم مثل دو انتخابات قبلی (شوراها و مجلس شورای اسلامی ) اکثریت قاطع مردم این انتخابات را هم تحریم می کنند. البته با توجه به مهر خوردن شناسنامه ها عده قابل توجهی از مردم خود را ناگزیر به شرکت در انتخابات می بینند که این نمی گذارد ابعاد واقعی تحریم و مخالفت مردم به درستی نمایانده شود.

۲- شرکت گسترده مردم در انتخابات آینده بسیار بعید ا ست، نه به دلیل موضع گیری نیروهای خارج از کشور بلکه بیشتر به خاطر تجربه مستقیم خود مردم. فراموش نباید کرد که شرکت وسیع مردم در انتخابات دوم خرداد و چند انتخابات بعد آن نیز اساساً در مخالفت با نظام بود که حالا دیگر تکرار آ ن تقریباً نا ممکن است. در انتخابات آینده فقط یک شکاف چشم گیر بین حکومتی ها می تواند به تکرار آ ن تجربه بیانجمد که چنین چیزی اولاً دست کم در افق کنونی بعید به نظر می رسد ثانیاً حتی اگر اتفاق بیفتد، احتمال دارد به سرعت به رویارویی های فرا قانونی با رژیم تبدیل شود.

۳- شرکت در انتخابات به نفع رژیم تمام می شود اما تحریم آن ضرورتاً وضع رژیم را از آنچه همین حالا هست بدتر نمی کند. تحریم انتخابات در بهترین حالت ، مخالفت اکثریت قاطع مردم با رژیم را به نمایش می گذارد و این چیزی ا ست که همین حالا حاصل ا ست.همه می دانند که ا کثریت این حکومت را نمی خوا هند. مسأ له کنونی ایرا ن ا ین ا ست که چگونه می شود ا ین نخوا ستن را به ا قدا م مستقیم توده ای تبدیل کرد. تحریم انتخابات به خودی خود، یک ا قدام مستقیم توده ای نیست یا حدا قل ا قدا می نیست که بتواند رژیم را به زیر بکشد.

۴- ا ولاً رویارویی ا کثریت ا یرا نیان با جمهوری ا سلا می حالا چنان عمقی پیدا کرده که هیچ اصلاحاتی نمی تواند به سرعت این وضع را تغییر بدهد تا چه رسد به« ربودن هوش و حواس مردم». ثانیاً در شرایط کنونی هر اصلاحاتی در گرو ا صلاحات سیا سی ا ست و بدون آ ن به جایی نمی رسد. به ویژه ا صلاحات اقتصادی مؤثر به دگرگونی های ساختاری ، و از جمله دگرگونی در ساختار قدرت بستگی دارد. ثالثاً ا صلاحات سیاسی در شرایط برانگیختگی توده ای کنونی مردم علیه رژیم، خواه- ناخواه به وارفتن رژیم منتهی می شود و حکومتی ها این را می دانند و بنابراین از آ ن اجتناب خواهند کرد.


یاسمین میظر

۱. به نظر من گزينه اکثريت مردم در قبال اين انتخابات تحريم است اما گمان زنی در مورد ميزان اين تحريم کار مشکلی است چرا که در حکومتی چون جمهوری اسلامی نه امکان گردآوری مستقل اطلاعات ميسر است نه امکان پيشبينی تحولات ريز و درشتی که طی چند هفته آينده هر يک ممکن است رفتار انتخاباتی مردم را تغيير دهند.
۲.منظور شما از شرکت گسترده برای من روشن نيست . چه در صدی را شرکت گسترده ميدانيد؟ اگر به انتخابات تا به امروزی در ايران مراجعه کنيم و آنها يا حداقل ادعای رژيم در باره آنها را ملاک قرار دهيم ، هر رقمی زير ۸۰ درصد را بايد برابر با تحريم انتخابات توسط درصدی از مردم دانست. درصد بالای تحريم (۳۰ .۴۰ درصد) در کشوری مثل ايران امکان پذير نيست چرا که فشار رژيم بر حقوق بگيران دولتي، وابستگان اقتصادی-نظامی و امنيتی رژيم مانع از آن است که بتوان تعيين کرد چه در صدی انتخاب تحريم را خواهند داشت علاوه بر اين نگرانی مردم از آلترناتيوهای کنونی در قبال جمهوری اسلامی هم نقش منفی در اين مورد دارد، ولی از همه مهمتر به آماری که جمهوری اسلامی از شرکت در انتخابات منتشر کند اطمينانی نيست .
۳.به نظر من تقلب پيامد اجتماعی نميتواند داشته باشد. جمهوری اسلامی به تقلب در بسياری عرصه ها از جمله انتخابات معتاد است و مردم هم اين مسئله را ميدانند. اما الزاما و هميشه تقلب به شورش نميانجامد. معمولا در سطح جهان اگر کانديد انتخاب شده مردم حذف شود امکان شورش هست اما در شرايطی که مردم ايران به هيچ يک از کانديدها توهمی ندارند، همه راحدودا يکی ميدانند ، تقلب رژيم مثلا در اعلام در صد شرکت کنندگان الزاما شورشی در برندارد و به طور کلی سرنگونی و قيام عوامل ديگری ميطلبد
۰۴. آقای رفسنجانی ۸سال ريس جمهور حکومت اسلامی بود و وقتی رفت وضع ايران چه از نظر سياسی و چه از نظر اقتصادی به مراتب بدتر از روزی بود که به قدرت رسيد. در ۸سال رياست جمهوری نه فقط نتوانست بحران را از بين ببرد که بحران شدت يافت و بقيا جمهوری اسلامی در پايان آن ۸ سال تنها با ادعاها و وعده وعيدهای جناح ديگری ميسر شد . ادامه حکومت تنها با پذيرش خواستهای مردم ميسر است و آنهم از توان اين رژيم خارج است.


ایرج مصداقی

۱- آن طور که از شواهد و قراین پیداست این بار تعداد زیادی از مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد. تلاش‌های رژیم برای گرم کردن تنور انتخابات نیز تا کنون با شکست مواجه بوده است. منابعی از داخل رژیم صحبت از شرکت حداکثر ۲۶ درصد از واجدان شرایط در انتخابات را می‌کنند. سعید حجاریان که به آمارهای مختلف مؤسسات نظرسنجی رژیم دسترسی دارد، تعداد شرکت کنندگان را رقمی بین ۴۰ تا ۵۲ درصد اعلام داشته‌است. با توجه به کارکرد نظام‌های دیکتاتوری، در خوشبیانه ترین صورت اگر همین رقمی را که حجاریان اعلام کرده، مبنا بگیریم به منزله تحریم انتخابات از سوی مردم است. البته رفتار مردم ایران در شرایط های بخصوصی غیرقابل پیش بینی می‌باشد.

۲- نیروهای سیاسی خارج از کشور با دعوت مردم به عدم شرکت درانتخابات نظر خود را در رابطه با عدم مشروعیت رژیم، اعلام می‌کنند. کاری است درست و اصولی که لزوم آن به شدت احساس می‌شود. از سوی دیگرمردم در زیر فشار یک دیکتاتوری مذهبی زندگی‌ می‌کنند. آنان می‌بایستی از راه‌ های مختلف امکان نفس کشیدن را برای خود فراهم کنند. مردم حالت غریقی را دارند که منتظر غریق نجات و نیروی کمکی است. اما اگر کسی به او بگوید می‌توانی چند لحظه‌ای سرت را از آب بیرون آورده و نفسی تازه کنی، مطمئناً او موافقت می‌کند. انتظار رفتاری غیر از این غیرعقلانی است. شرکت مردم در انتخابات قبلی از این موضع بود. این حرکت مردم به منزله دهن کجی به اپوزیسیون نبود، بلکه برهم زدن خواب ولی فقیه بود و استفاده از فرصت به دست آمده به نفع خود.

۳- رژیمی که با تحریم انتخابات از سوی مردم روبرو شود، در سطح بین‌المللی با بحران مشروعیت و به لحاظ اجتماعی با بحران‌های عمیقی روبرو خواهد شد. امکان تقلب در انتخابات کم است، چرا که جناح رقیب مسئولیت برگزاری انتخابات را دارد و اجازه نمی‌دهد جناح دیگر آرا را به نفع خود دستکاری کند. مردم و رسانه‌های بین‌المللی هم که کور نیستند. مشکلاتی که به لحاظ اجتماعی بروز خواهد کرد ربطی به این ندارد که رژیم آمار شرکت کنندگان را چند نفر اعلام کند. برای لحظه سرنگونی و یا نزدیکی به فاز آن نمی‌توان تاریخ معین کرد. پیش‌بینی آن مانند پیش بینی زلزله، سونامی، سیل و... است. انقلاب ۵۷ را چه کسی پیش‌بینی می‌کرد؟ ۱۸ تیر را چه کسی حدس می‌زد؟ در عین حال در جامعه بحران زده که یک رژیم دیکتاتوری حکومت می‌کند، ساده ترین امور می‌توانند به قیام و انقلاب منجر شوند.

۴- هنوز چنین نتیجه‌ای نمی توان گرفت. این اولین انتخابات ریاست جمهوری است که هنوز نامزدهای اصلی آن مشخص نشده‌‌اند و هیچ کس نمی‌تواند نسبت به پیروزی خود مطمئن باشد. رئیس جمهور هر که باشد با بحران‌های فزاینده‌ای از جمله در سیاست خارجی، موضوع پروژه‌ هسته‌ای و حقوق بشر و در زمینه‌ داخلی، مسئله ملیت‌ها، زنان با توجه به حضور ۶ زن در کابینه عراق و چندین زن در کابینه افغانستان، پیوستن سالانه میلیون‌ها جوان به بازار کار و مطالبات اجتماعی و سیاسی آن‌ها، بیکاری و شکل گیری جنبش کارگری، وجود فقر و .... روبروست. در این میان امیدوارم کسی دیگر دنباله رو رژیم و جناح های مختلف آن نشود. حواس نیروهای اپوزیسیون هم به وارفته گان رژیم جلب نشود. این نیروهای ریزشی رژیم هستند که اگر راست می‌گویند بایستی به اپوزیسیون نزدیک شوند و نه برعکس.


کورش عرفانی

۱- شاید کلمه «گزینه» چندان مطلوب نباشد، زیرا این واژه بیانگر فکر و انتخاب کردن است. حال آنکه رفتار قابل پیش بینی از جانب مردم این بار نوعی شرکت نکردن مکانیکی است. یعنی چون دلیلی برای رفتن به پای صندوق وجود ندارد مردم رای نخواهند داد و نه چون اینگونه «تصمیم» گرفته اند. اگر مردم در 2 خرداد 76 پای صندوق ها نمی رفتند می شد حرف از «تحریم» زد اما این بار وضعیت عینی و ذهنی جامعه در شرایطی است که حتی بحث تحریم نیزچندان مورد ندارد، این بار باید صحبت از «عدم حضور» کرد که بیشتر به پدیده « غیبتگری» ) (Absenteism آنچنان که در کشورهای غربی مطرح است شباهت دارد و نشان از بی علاقگی، بی اعتمادی، بی باوری و زدگی سیاسی دارد.

2- احتمال بروز این حالت، اگر عوامل و شرایط موجود تا آن زمان کمابیش شبیه آنچه هست باشد، بسیار کم است. بعید است که با بازیگران کنونی در صحنه ی انتخابات رژیم توان بسیج گسترده مردم را داشته باشد. اما اگر شاهد یک حضور وسیع ازجانب مردم باشیم باید گفت که برداشت اپوزیسیون از واقعیت های داخلی بسیار دور از آنچه می گذرد می باشد. در این صورت فاصله ی میان درک ما از جامعه و واقعیت آن چنان شده است که باید داده ها و باورهای خود را به گونه ای اساسی و بنیادین زیر سئوال ببریم. چنین احتمالی بدان معناست که بیست و شش سال حاکمیت استبداد سالاری بر جامعه تاثیراتی آنچنان عمیق داشته است که با فهم و تحلیل سطحی ما قابل شناختن نیست.

3- در صورتی که عدم حضور مردم گسترده باشد رژیم مجبور خواهد بود با یکی از واقعیت های حیات خود به طور علنی برخورد کند : پدیده ی عدم مشروعیت. پدیده ای که جریان خاتمی توانست به مدت 8 سال مهارش کند. تا بحال رژیم منابع لازم برای پنهان کردن و مدیریت این واقعیت را داشته است اما این بار به دلیل وخامت بی سابقه اوضاع اقتصادی و اجتماعی بروز این مشکل می تواند شکنندگی مهمی در ساختارهای رژیم پدیدآورد. ایجاد این شکنندگی البته به معنای رفتن رژیم به مرز سرنگونی نیست، زیرا جنبش فعال اجتماعی و آلترناتیو ملی برای جایگزینی رژیم موجود نیست. اما بحران مشروعیت می تواند تضادهای مافیایی را تشدید کرده و روند فروپاشی را در درون ساختارهای حکومتی تسریع نماید.

4- انتخاب رفسنجانی آسان نخواهد بود. جنگ بر سر فرد نیست. دو گونه سرمایه داری در ایران در حال جنگند. یکی بازاری و درونگرا و دیگری توسعه طلب و برونگرا. رفسنجانی باید میان این دو انتخاب کند. آشتی دادن منافع آنها با هم ناممکن شده است و به همین خاطر نیز امکان یافتن کاندیدای مشترک وجود ندارد. با تسریع جهانی شدن و فرا رسیدن لشگر کشی آمریکا به منطقه، تضاد این دو نوع سرمایه داری به صورت حاد درآمده وباید تعیین تکلیف شود. رفسنجانی می خواهد تضاد را به سوی سرمایه داری برونگرا حل کند اما سرمایه داری بسته ی بازاری به او اجازه نخواهد داد. این رویارویی رژیم را به سمت انتخاب هایی سخت خواهد کشاند. پس از این انتخابات رژیم باید جراحی های خونینی را برای بقاء خود قبول کند.

 

جابر کلیبی

1- پیش از هر چیز باید براین واقعیت تاکید نمود که آنچه که در ایران جمهوری اسلامی تحت عنوان "انتخابات" می گذرد، نه تنها انتخابات به معنای متعارف کلمه نیست بلکه با دخالتی که از جانب ارگان های ایدئولوژیک و کنترل کننده رژیم در امر معرفی کاندیداها می شود، در واقع مفتضح ترین نوع انتصابات است.
اما در مورد گزینش "اکثریت" مردم ایران در قبال "انتخابات" این دوره یا اساساً هر دوره ای از انتخابات و یا اقدامات سیاسی و اجتماعی رژیم را باید در موضع عمومی مردم ایران نسبت به رژیم جستجو کرد. اکثریت قریب باتفاق مردم ایران به دلایل بیشماری که محصول سلطه بیش از 24 سال دیکتاتوری خشن، فساد، ریا و تزویر، عوام فریبی، فقر و مذلت است نسبت به رژیم اسلامی هیچ گونه تمایلی ندارند که سهل است حتا از آن متنفرند. ما این را در کوچه و بازار، کارخانه و دانشگاه، اداره و ...، دریک کلام همه جای ایران مشاهده می­کنیم. از این رو تحریم انتخابات بیشتر به واقعیت نزدیک است. در مورد آمار و ارقام شرکت یا عدم شرکت در این انتخابات نمی­توان تخمین دقیقی زد. امکان تقلب در این انتخابات با توجه به انفراد رژیم در افکار عمومی مردم و نیز تجربه و شناختی که از این رژیم در دست است، بیش از هرزمان دیگر است.


2- در پاسخ به این سوال باید اذعان نمود که نفوذ و ارتباط سازمان های ایرانی خارج از کشور با جنبش مردمی در ایران صفر است. از این رو، این جریانات در شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات نقش چندانی ندارند. عدم شرکت مردم در این انتخابات ربطی به "تشویق" یا عدم تشویق جریانات خارج از کشور ندارد و چگونگی آن را باید در نارضایی وسیع و عمیق مردم نسبت به رژیم جمهوری اسلامی جستجو کرد. به آمار و ارقام منتشر شده توسط ارگان های رژیم هم نباید کمترین اعتمادی داشت. بنا بر این، ما پیش از آن که بر اساس این ارقام به قضاوت در مورد چگونگی شرکت مردم در انتخابات بنشینیم، باید از جو عمومی مخالفت مردم با رژیم جمهوری اسلامی حرکت کنیم. این جو عمومی است که به ما می­گوید مردم برای انتخابات رژیم ارزش چندانی قایل نیستند.

3- همانطور که در بالا گفته شد، امکان تقلب در انتخابات زیاد است و به دلیل بی ارزش بودن انتخابات از نظر مردم، از هماکنون روشن است که نتیجه انتخابات چه خواهد بود. مستقل از نتیجه انتخابات، حدت و شدت تضادها و تناقضات در ایران بیان گر این واقعیت­اند که خیزش­ها و اعتراضات توده­ای گسترش خواهند یافت و طبعاً رژیم گام­های سریعی در جهت سرنگونی طی خواهد نمود. با این همه بدون بسیج نیروهای کارگران و زحمت کشان و بدون یک برنامه سیاسی و اقتصادی انقلابی که به نظام سرمایه داری حاکم پایان دهد و سرنوشت جامعه را به دست خود توده ها بسپارد، هر تغییر دیگری در شکل و شمایل حاکمیت و حکومت کنندگان راه به دموکراسی و رفاه اجتماعی نخواهد برد. سرنگونی رژیم، یعنی سرنگونی نظام سرمایه داری حاکم است و با رفتن و آمدن این یا آن چهره جدید تغییری در ماهیت قضایا نمی­دهد.

4- انتخاب هاشمی رفسنجانی که منفورترین چهره حاکمیت اسلامی است، در سطح ملی و فرا ملی بحران­های فزاینده رژیم را حدت و شدت بیشتری خواهد داد. این که وعده های رفسنجانی "هوش و "حواس" مردم را خواهد ربود، یقین ندارم ولی بطور حتم عده­ای از جریانات سیاسی فرصت طلب را به دنبال خود خواهد کشید.
با این همه تحریم خشک و خالی انتخابات ارزش چندانی علیه رژیم نخواهد داشت. مردم ایران بویژه کارگران و زحمت کشان از طریق مبارزه جدی و تحریم فعال رژیم است که می­توانند در عمل دست رد به سینه رژیم خواهند زد!


عباس منصوران

- در نمایش‌های حکومتی، به ویژه شعبده بازی‌های حکومت اسلامی، گزینشی در میان نیست؛ زیرا بازی در میدانی ست که دشمنان مردم پرداخته‌‌اند. شاید بهتر است بگوییم واکنش آنانی که در ایران به نوعی زندگی محکوم‌ شده اند، در این دغدغه‌ی حکومتی هرچه باشد «خود زنی» ست. تحریم یا شرکت، دوروی یک سکه‌اند. ذهنیت مردم، یکدست نیست. باز هم ، ولی همچنان در بین جناح- باندها، دسته بندی می شوند تا پیوسته زیر حکومت استبداد دوگانه تا برآمد ضد استبدای دیگر و ذوبی دوباره در استبداد تازه، محکوم بمانند. اگر ادعای پیشگویی نکنیم، کارگران و تهی دستان شهر روستا کمترین حضوری در این نمایش حکومتی خواهند داشت.

۲- موضع تحریم کننده گان، در ماهیت چندان تفاوتی با تشویق کنندگان پنهان و آشکار ندارد. از آنجا که تحریم راه کار طبقاتی و سازمانیابی شوراگرانه‌ي پرولتری به پشتوانه ندارد، کارکردی شیپوری در برهوت خواهد داشت. تحریم، بیشتر سبقه‌ی مسلکی دارد و شرکتِ خویش را می جوید و چون رقبای قدرت‌ ، راهی برای بازی نمی دهند، به تحریم روی می‌آورند. سوسیال دمکراتهای ایرانی که تا فاز بعدی، همچنان عزاداران پشت تابوت و چشم به‌راهان جنازه‌ای، در آکسیون‌- درمانی‌های خویش، باز هم در صورت روی آوری توده‌های فاقد سازمان و اندیشه‌ی انتقادی و طبقاتی، در نمایش چندش آور، به تکرار تا کنونی سرگرم می شوند.

۳- تحریم یکپارچه‌ و سراسری توده‌های مردم ، گامی به جلو در راه خودیابی خواهد بود. و هیچ به بخشنامه‌های از راه دور محافل ربطی نخواهد داشت. حکومت باندها، مگر تا کنون کارکردی و ماهیتی جز «تقلب» داشته که این بار با دستکاری‌ و با شعبده بیرون آوردن مهره‌ای از صندوق‌ها به «قبح» تقلب نیز موصوف شوند! خیزش‌های برهه‌ای نیز با همه‌ی توفندگی، از آنجا که برآمدی سراسری نیستند و جایگزینی مادی نمی‌یابند، به سرنگونی نمی‌انجامند. این سراشیبی سرنگونی که مدتهاست آغاز و به‌سوی پایان خود، به پیش می رود، چرا که نتواند چند سال دیگر نیز به درازا بکشد! روند سرنگونی، بسته به شرایطی ویژه‌ ی کنونی، در چشم اندازی نزدیک، از آنجا که همانند مشروطه و بیشتر بهمن ۵۷ را به تجربه دارد، ماهیتی ضد استبدادی و نه طبقاتی دارد، به ناچار استبدادی دیگر را به جایگزین خواهد داشت.

۴- به نظر می رسد که همه شرایط به جز دو فاکتور سازش نسبی جناح- باندها که به«سردار سازندگی» ‌پس از جنگ ۸ ساله نیاز است و نیز توافق با جناح‌های سرمایه‌های جهانی، بقیه برای بازگشت آیت الله رفسنجانی، مهیا می باشد. با دغدغه‌ی نگاهبانی نظام، جناح باندهاي خواهان حفظ حاكميت اقتصادي خویش، با معرکه‌ی انتخابات، بر آنند تا حاكميت سياسي خود را كه مجموعه اي متناقض و مشتركی ست محفوظ دارند . رفسنجانی برای حفظ نظام هرچند که تا کنون به توازن جناح‌ها کوشیده، از ایجاد شرایط استثنایی نیز غافل نبوده است، تا به تنهایی با اعلام شرایط ویژه درنقش پوتین ظاهر شود. اگر گروهبندی‌های سیاسی در یک بمباران تبلیغاتی با فضا سازی، همانند آن آنچه در خوزستان گذشت و ایجاد درگیری‌های ملیتی و قومی در ایران، خود در دام موج های انحرافی حکومت نیافتند و با شیپورهای جکومتی اذهان توده‌های حکومت شونده را به انحراف نکشانند، پرده دوم نمایش راه‌کار حفظ قدرت با رمز «توسعه اقتصادی» و «سیاسی» بنا به برنامه ریزی به پیش می‌رود.


محسن حسنی (حزب رنجبران ایران)

1- اگر عوامل جديدی چه از نظر داخلی و چه ازنظر خارجی درآخرين لحظات بروز نکنند و تاثير مشخصی در امر انتخابات نگدارند، روند دوری مردم از رژيم که در ايران شروع شده و نمونه آن را نه تنها در انتخابات شوراهای شهر و روستا و انتخابات مجلس هفتم، بلکه در صدها اعتراض، اعتصاب، تظاهرات و غيره شاهد بوده‌ايم نشان می‌دهند که تحريم روند اصلی را در ماجرای "انتخابات" تشکيل می‌دهد. شرکت مردم هم، حتا اگر "اصلاح‌طلبان" به تمامی در "انتخابات" شرکت کنند ، کمتر از 50% و در صورت به‌حساب نياوردن تقلبهای رايج انتخاباتی در ايران، عليرغم تطميع و تهديد مردم، حد اکثر بيش از 30 تا 40% نخواهد بود.

۲- جواب اين سئوال را به‌طور مختصر در نکته 1 دادم(مثلا درصورت بروز جنگ، اين امر تاثير در معادله انتخابات خواهد داشت و رژيم از آن بهره‌برداری خواهد نمود). باتوجه به ماهيت انتخابات نوع پارلمانتاريستی، طبق تجربه تاريخی حتا درکشورهائی که بِش از صدسال است پارلمانتاريسم سکه رايج روز است و از کيسه مارگيری آنها ، هميشه احزاب بورژوائی به نویت سر به‌بيرون درآورده اند، اين امر در ايران در مسخره‌ترين شکل آن برگزار می‌شود، هيچ نيروی سياسی متفکر و جدی را که به پيچش مو و نه خودمو توجه دارد، حيرت زده‌نخواهد کرد. انتخابات نوع پارلمانی همان است که از آن بوشها، تونی بلرها و قبلا هيتلرها و امثالهم سردرآورده‌اند. لذا بود و نبود آن در ايران ، با توجه به فقدان آزادی احزاب در اپوزيسيون جدی، نشان می‌دهد که باز هم همانند انتخابات مجلس هفتم، اگر گفتند که 60% مردم و یا بيشتر درانتخابات شرکت کرده‌اند، نبايد تعجب کرد؟

۳- چند ماه پيش در رای دادن به قانون اساسی "اتحاديه اروپا" شاهد بوديم که در اسپانيا 42% مردم در رای گيری شرکت کردند و از‌اين تعداد هم تنها حدود 70% رای آری دادند. قانون اساسی اين اتحاديه با 28% رای مردم اسپانيا با سلام و صلوات در اين کشور "تصويب" شد!
پس ايران هم از اين قاعده مستثنا نيست. اعتراضات و خيزشهای توده‌ای گسترده تنها درصورتی می‌تواند به نتيجه برسد که با رهبری احزاب سياسی با اتوريته که مورد قبول مردم هستند، همراه شوند. در غير اين صورت يا زود خاموش خواهند شد و يا اکنون که امپرياليسم آمريکا با "خيزش توده‌ای " آفرينی و پولهائی که خرج کرده و با مشتی احزاب بورژوائی و خرده بورژوائی ايرانی نيز مناسبات حسنه برقرار نموده، می‌تواند از فرصت استفاده کرده و تلاش کند که با سوء استفاده از جو نارضایتی عمومی، "انقلابات مخملی و نارنجی" راه بیاندازد. اما مردم ايران چهره‌ی پليد دخالتگر امپرياليسم آمريکا را می‌شناسند و لذا شانس زيادی در اين زمينه موجود نيست. برای نزديک شدن به فاز سرنگونی واقعی مردم بايد متشکل شوند و تحت رهبری حدی و مسئوولانه کمونيستها قرارگيرند. احزاب بورژوائی و خرده‌بورژوائی تاریخ مصرفشان ديری است که تمام شده است.

۴- گرچه در ميان کانديداها، هاشمی کارکشته‌ترين در ساخت و پاخت و خيانت به منافع مردم و کشور است، اما هرچه زمان انتصابات نزديکتر می‌شود و با برخورد مردم به او (نظير ناموفق ماندن تحميل خودش به کارگران) و اينکه تماميت خواهان مجبورند درحد خطوط قرمزها عمل کنند، شانس او کمتر می‌شود. فساد بورژوازی تجاری حاکم که چون لاشخواری به‌جان مردم افتاده تا آخرين هستی آنها را نيز قبل از سقوط حتمی‌اش ببلعد، باعث می‌شود که "اصلاحات" اعم از سياسی(دوران خاتمی) و يا اقتصادی( دوران جديد) کار ساز نباشد. آن نيروهائی که به‌دنبال بورژوازی حاکم يا در اپوزيسيون روانند، مسئله‌شان ايجاد تغييرات بنيادی و ساختاری و سرنگونی حاکميت سرمايه نيست. آنها می‌خواهند توسط حاکمان به‌حساب آورده‌شوند و به آلاف و علوفی برسند يا به‌جای آنها نشسته و بازی را تکرار کنند. اما مردم در زندگی روزمره سريعا می فهمند که ماهيت احزاب و افراد سياسی چيست. در نتيجه فاجعه‌ای رخ نخواهد داد و مردم مبارزه خود را برای کسب حقوق پايمال شده‌شان ادامه خواهند داد.

 

 


پوشه‌های خاک خورده (۱۱)
انسانهایی که رنج‌ها کشیدند


پوشه‌های خاک خورده (۱۰)
انهدام یک تشکیلات سیاسی؛ سکوت جامعهٔ ایرانی


ما اجازه نداریم دوباره اشتباه کنیم
سخنی با رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای


مروری بر زندگی اجتماعی‌مان در سه دههٔ تبعید
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


پوشه‌های خاک‌ خورده (۸)
نشریه‌ای که منتشر نشد؛ شرط غیراخلاقی‌ای که گذاشته شد


پوشه‌های خاک خورده (۷)
تلاش‌هایی که به بن‌بست می‌خورند؛ گفت‌وگوهایی که می‌میرند


پوشه‌های خاک خورده (۶)
اضطراب از حضور دیگران*


چهل سال گذشت
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


مبارزات کارگران ایران؛ واقعیت‌ها، بزرگنمایی‌ها
گفت‌وگو با ایوب رحمانی


چرا نمی‌توانم این مصاحبه را منتشر کنم


«آلترناتیو سوسیالیستی» درکشور ایران
گفت‌وگو با اصغر کریمی


کانون ایرانیان لندن
گفت‌وگو با الهه پناهی (مدیر داخلی کانون)


سه دهه مراسم گردهمایی زندانیان سیاسی
گفت‌وگو با مینا انتظاری


عادت‌های خصلت شدهٔ انسان ایرانی
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


نقد؛ تعقل، تسلیم، تقابل
گفت‌وگو با مردی در سایه


سوسیالیسم، عدالت اجتماعی؛ ایده یا ایده‌آل
گفت‌وگو با فاتح شیخ


رسانه و فعالان رسانه‌ای ایرانی
گفت‌وگو با سعید افشار


خودشیفته
گفت‌وگو با مسعود افتخاری


«خوب»، «بد»، «زشت»، «زیبا»؛ ذهنیت مطلق گرای انسان ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


«او»؛ رفت که رفت...


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران
(جمع بندی پروژه)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (4)
بحران اپوزسیون؛ کدام بحران ؟


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (3)
(بازگشت مخالفان حکومت اسلامی به ایران؛ زمینه ها و پیامدها)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (2)
(پروژۀ هسته ای رژیم ایران؛ مذاکره با غرب، نتایج و عواقب)


«اپوزسیون» و نقش آن در تشکیل و تداوم حکومت اسلامی ایران (1)
«مرجع تقلید»؛ نماد «از خودبیگانگی»


اوراسیا؛امپراطوری روسیه و حکومت اسلامی ایران
گفتگو با »سیروس بهنام»


انتقاد به «خود» مان نیز!؟
گفتگو با کریم قصیم


به گفته ها و نوشته ها شک کنیم!


استبداد سیاسی؛ فرهنگ استبدادی، انسان استبدادزده
(مستبد و دیکتاتور چگونه ساخته می شود)

گفتگو با ناصر مهاجر


کشتار زندانیان سیاسی در سال 67؛ جنایت علیه بشریت
(در حاشیه کمپین «قتل عام 1988»)

گفتگو با رضا بنائی


رأی «مردم»، ارادۀ «آقا» و نگاه «ما»
(در حاشیه «انتخابات» ریاست جمهوری در ایران)


جبهه واحد «چپ جهانی» و اسلامگرایان ارتجاعی
گفتگو با مازیار رازی


«تعهد» یا «تخصص»؟
در حاشیه همایش دو روزه لندن

گفتگو با حسن زادگان


انقلاب 1357؛ استقرار حاکمیت مذهبی، نقش نیروهای سیاسی
گفتگو با بهروز پرتو


بحران هویت
گفتگو با تقی روزبه


چرا «تاریخ» در ایران به اشکال تراژیک تکرار می شود؟
گفتگو با کوروش عرفانی


موقعیت چپ ایران در خارج کشور (2)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


موقعیت «چپ» در ایران و در خارج کشور(1)
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


انشعاب و جدایی؛ واقعیتی اجتناب ناپذیر یا عارضه ای فرهنگی
گفتگو با فاتح شیخ


بهارانه
با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار


مصاحبه های سایت »گفت و گو» و رسانه های ایرانی
و در حاشیه؛ گفتگو با سیامک ستوده


بن بست«تلاش های ایرانیان» برای اتحاد؟!
(در حاشیه نشست پراگ)

گفتگو با حسین باقرزاده


اتهام زنی؛ هم تاکتیک، هم استراتژی
(در حاشیه ایران تریبونال)

گفتگو با یاسمین میظر


ایران تریبونال؛ دادگاه دوم
گفتگو با ایرج مصداقی


لیبی، سوریه... ایران (2)
گفتگو با مصطفی صابر


لیبی، سوریه... ایران؟
گفتگو با سیاوش دانشور


مقوله «نقد» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


در حاشیه نشست پنج روزه
(آرزو می کنم، ای کاش برادرهایم برمی گشتند)

گفتگو با رویا رضائی جهرمی


ایران تریبونال؛ امیدها و ابهام ها
گفتگو با اردوان زیبرم


رسانه های همگانی ایرانی در خارج کشور
گفتگو با رضا مرزبان


مستند کردن؛ برّنده ترین سلاح
گفتگو با ناصر مهاجر


کارگران ایران و حکومت اسلامی
گفتگو با مهدی کوهستانی


سه زن
گفتگو با سه پناهندهٔ زن ایرانی


بهارانه؛ تأملی بر «بحران رابطه» در جامعه تبعیدی ایرانی
گفتگو با مسعود افتخاری


صرّاف های غیرمجاز ایرانی در بریتانیا


اتحاد و همکاری؛ ‌چگونه و با کدام نیروها؟
گفتگو با تقی روزبه


پوشه های خاک خورده(۵)
مافیای سیگار و تنباکو


پوشه‌ های خاک خورده (۴)
دروغ، توهم؛ بلای جان جامعه ایرانی


«چپ ضد امپریالیسم» ایرانی
گفت‌وگو با مسعود نقره‌کار


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیت
گفتگو با حسین باقرزاده


پوشه های خاک خورده(۳)
تلّی از خاکستر- بیلان عملکرد فعالان سیاسی و اجتماعی


پوشه های خاک خورده (۲)
پخش مواد مخدر در بریتانیا- ردّ پای رژیم ایران


پوشه های خاک خورده (۱)
کالای تن- ویزای سفر به ایران


... لیبی، سوریه، ایران؟
گفتگو با فاتح شیخ


هولیگان های وطنی؛ خوان مخوف


زندان بود؛ جهنم بود بخدا / ازدواج برای گرفتن اقامت
گفتگو با «الهه»


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی... (بخش دوم)
گفتکو با کوروش عرفانی


فکت، اطلاع رسانی، شفاف سازی؛ غلبه بر استبداد (بخش اول)
گفتگو با کوروش عرفانی


حکومت استبدادی، انسان جامعه استبدادی
گفتگو با کوروش عرفانی


چرا حکومت اسلامی در ایران(۳)
گفتگو با «زهره» و «آتوسا»


چرا حکومت اسلامی در ایران (۲)
گفتگو با مهدی فتاپور


چرا حکومت اسلامی در ایران؟
گفتگو با علی دروازه غاری


رخنه، نفوذ، جاسوسی (۲)
گفتگو با محمود خادمی


رخنه، نفوذ، جاسوسی
گفتگو با حیدر جهانگیری


چه نباید کرد... چه نباید می کردیم
گفت و گو با ایوب رحمانی


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(بخش آخر)
گفتگو با محمد هُشی(وکیل امور پناهندگی)


پناهجویان و پناهندگان ایرانی (۲)
سه گفتگوی کوتاه شده


پناهجویان و پناهندگان ایرانی(۱)
گفت و گو با سعید آرمان


حقوق بشر
گفتگو با احمد باطبی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفت‌وگو با کوروش عرفانی


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با عباس (رضا) منصوران


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
«پنج گفتگوی کوتاه شده»


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با رحمان حسین زاده


سرنگونی حکومت اسلامی... چگونه؟
گفتگو با اسماعیل نوری علا


ما و دوگانگی‌های رفتاری‌مان
گفتگو با مسعود افتخاری


ترور، بمبگذاری، عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش عرفانی


اغتشاش رسانه‌ای
گفتگو با ناصر کاخساز


کاسه ها زیر نیم کاسه است
گفتگو با م . ایل بیگی


حکومت اسلامی، امپریالیسم، چپ جهانی و مارکسیستها
گفتگو با حسن حسام


چپ سرنگونی طلب و مقوله آزادی بی قید و شرط بیان
گفتگو با شهاب برهان


تحرکات عوامل رژیم اسلامی در خارج (۳)
انتشار چهار گفتگوی کوتاه


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج (۲)
تجربه هایی از: رضا منصوران، حیدر جهانگیری، رضا درویش


تحرکات عوامل اطلاعاتی رژیم اسلامی در خارج کشور
گفتگو با حمید نوذری


عملیات انتحاری
گفتگو با کوروش طاهری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است(۲)
گفتگو با مینا انتظاری


حکایت «ما» و جنبش های اجتماعی
گفتگو با تنی چند از فعالان «جنبش سبز» در انگلستان


سیاستمداران خطاکار، فرصت طلب، فاسد
گفتگو با مسعود افتخاری


هوشیار باشیم؛ مرداد و شهریور ماه نزدیک است!
گفتگو با بابک یزدی


مشتی که نمونه خروار است
گفتگو با«پروانه» (از همسران جانباخته)


کارگر؛ طبقه کارگر و خیزشهای اخیر در ایران
گفتگو با ایوب رحمانی


تریبیونال بین المللی
گفتگو با لیلا قلعه بانی


سرکوب شان کنید!
گفتگو با حمید تقوایی


ما گوش شنوا نداشتیم
گفتگو با الهه پناهی


خودکشی ...
گفتگو با علی فرمانده


تو مثل«ما» مباش!
گفتگو با کوروش عرفانی


«تحلیل» تان چیست؟!
گفتگو با ایرج مصداقی


شما را چه می‌شود؟
گفتگو با فرهنگ قاسمی


چه چیزی را نمی دانستیم؟
با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی


۲۲ بهمن و پاره ای حرفهای دیگر
گفتگو با البرز فتحی


بیست و دوم بهمن امسال
گفتگو با محمد امینی


تروریست؟!
گفتگو با کوروش مدرسی


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴)
گفتگو با مسعود نقره کار


باید دید و فراموش نکرد!
گفتگو با «شهلا»


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است (۳)
گفتگو با رضا منصوران


چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است؟(۲)
گفتگو با علی اشرافی


چرا«جمهوری» اسلامی ایران سی سال در قدرت است؟
گفتگو با رامین کامران


سایه های همراه (به بهانه انتشار سایه های همراه)
گفتگو با حسن فخّاری


آغاز شکنجه در زندانهای رژیم اسلامی
گفتگو با حمید اشتری و ایرج مصداقی


گردهمایی هانوفر
گفتگو با مژده ارسی


گپ و گفت دو همکار
گفتگو با سعید افشار (رادیو همبستگی)


«سخنرانی» نکن... با من حرف بزن
گفتگو با شهاب شکوهی


«انتخابات»، مردم...(۷)
(حلقه مفقوده)

گفتگو با «سودابه» و«حسن زنده دل»


«انتخابات»، مردم...(۶)
(فاز سوم کودتا، اعتراف گیری)

گفتگو با سودابه اردوان


«انتخابات»، مردم...(۵)
گفتگو با تقی روزبه


«انتخابات»، مردم...(۴)
گفتگو با رضا سمیعی(حرکت سبزها)


«انتخابات»، مردم...(۳)
گفتگو با سیاوش عبقری


«انتخابات»، مردم...(۲)
گفتگو با حسین باقرزاده


«انتخابات»، مردم...؟!
گفتگو با فاتح شیخ
و نظرخواهی از زنان پناهجوی ایرانی


پناهجویان موج سوم
گفتگو با علی شیرازی (مدیر داخلی کانون ایرانیان لندن)


رسانه
به همراه اظهارنظر رسانه های«انتگراسیون»، «پژواک ایران»، «سینمای آزاد»، «ایران تریبون»، «شورای کار»


گردهمایی هانوفر...
گفتگو با محمود خلیلی


سی سال گذشت
گفت‌وگو با یاسمین میظر


مسیح پاسخ همه چیز را داده!
گفت‌وگو با«مریم»


«کانون روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای آزادی»
گفت‌و گو با بهروز سورن


تخریب مزار جانباختگان...حکایت«ما»و دیگران
گفت‌وگو با ناصر مهاجر


همسران جان‌باختگان...
گفت‌وگو با گلرخ جهانگیری


من کماکان«گفت‌وگو» می‌کنم!
(و کانون ۶۷ را زیر نظر دارم)


مراسم لندن، موج سوم گردهمایی‌ها
گفت‌وگو با منیره برادران


سرنوشت نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق
گفتگو با بیژن نیابتی


اگر می‌ماندم، قصاص می‌شدم
گفتگو با زنی آواره


صدای من هم شکست
گفتگو با «مهناز»؛ از زندانیان واحد مسکونی


بازخوانی و دادخواهی؛ امید یا آرزو
گفتگو با شکوفه‌ منتظری


«مادران خاوران» گزینه‌ای سیاسی یا انتخابی حقوق بشری
گفتگو با ناصر مهاجر


«شب از ستارگان روشن است»
گفتگو با شهرزاد اَرشدی و مهرداد


به بهانۀ قمر...
گفتگو با گیسو شاکری


دوزخ روی زمین
گفتگو با ایرج مصداقی


گریز در آینه‌های تاریک
گپی دوستانه با مجید خوشدل


سردبیری، سانسور، سرطان... و حرفهای دیگر
گفتگو با ستار لقایی


بهارانه
پرسش‌هایی «خود»مانی با پروانه سلطانی و بهرام رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (3)
گفتگو با حسن فخاری


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله (2)
من همان امیر حسین فتانت «دوست» کرامت دانشیان هستم!
گفتگو با ناصر زراعتی


ایرانیان لندن، پشتیبان دانشجویان دربند
با اظهار نظرهایی از: جمال کمانگر، علی دماوندی، حسن زنده دل یدالله خسروشاهی، ایوب رحمانی


«فتانت»، فتنه‌ای سی و چند ساله
گفتگو با رضا (عباس) منصوران


کدام «دستها از مردم ایران کوتاه»؟
گفتگو با تراب ثالث


میکونوس
گفتگو با جمشید گلمکانی
(تهیه کننده و کارگردان فیلم)*


«انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» در ایران اسلامی!؟
گفتگو با بیژن مهر (جبهه‌ی ملّی ایران ـ امریکا)


چه خبر از کردستان؟
گفتگو با رحمت فاتحی


جنده، جاکش... ج. اسلامی
گفتگویی که نباید منتشر شود


حمله نظامی به ایران؛ توهم یا واقعیّت
گفتگو با محمد پروین


گردهمایی کلن: تکرار گذشته یا گامی به سوی آینده
گفتگو با مژده ارسی


عراق ویران
گفتگو با یاسمین میظر


شبکه‌های رژیم اسلامی در خارج از کشور
گفتگو با حسن داعی


نهادهای پناهند گی ایرانی و مقوله‌ی تبعید
گفتگو با مدیران داخلی جامعه‌ی ایرانیان لندن
و
کانون ایرانیان لندن


به بهانه‌ی تحصن لندن
گفتگو با حسن جداری و خانم ملک


به استقبال گردهمایی زندانیان سیاسی در شهر کلن
گفتگو با «مرجان افتخاری»


سنگ را باید تجربه کرد!
گفتگو با «نسیم»


پشیمان نیستید؟
گفتگو با سعید آرمان «حزب حکمتیست»


هنوز هم با یک لبخند دلم می‌رود!
گپی با اسماعیل خویی


چپ ضد امپریالیست، چپ کارگری... تحلیل یا شعار
گفتگو با بهرام رحمانی


زنان، جوانان، کارگران و جایگاه اندیشمندان ایرانی
گفتگو با «خانمی جوان»


گردهمایی سراسری کشتار زندانیان سیاسی
گفتگو با «همایون ایوانی»


روز زن را بهت تبریک می‌گم!
گفت‌وگو با «مژده»


دو کارزار در یک سال
گفت‌وگو با آذر درخشان


آخیش . . . راحت شدم!
گفتگو با «مهدی اصلانی»


غریبه‌ای به نام کتاب
گفتگو با «رضا منصوران»


زندان عادل‌آباد؛ تاولی چرکین، کتابی ناگشوده...
گفتگو با «عادل‌آباد»


این بار خودش آمده بود!
گفتگو با پروانه‌ی سلطانی


چهره بنمای!
با اظهار نظرهایی از: احمد موسوی، مهدی اصلانی، مینو همیلی و...
و گفتگو با ایرج مصداقی


شب به خیر رفیق!
گفتگو با رضا غفاری


رسانه‌های ایرانی
گفتگو با همکاران رادیو برابری و هبستگی، رادیو رسا
و سایت‌های دیدگاه و گزارشگران


مراسم بزرگداشت زندانیان سیاسی (در سال جاری)
«گفتگو با میهن روستا»


همسایگان تنهای ما
«گفتگو با مهرداد درویش‌پور»


پس از بی‌هوشی، چهل و هشت ساعت به او تجاوز می‌کنند!


شما یک اصل دموکراتیک بیاورید که آدم مجبور باشد به همه‌ی سؤالها جواب دهد
«در حاشیه‌ی جلسه‌ی سخنرانی اکبر گنجی در لندن»


فراموش کرده‌ایم...
«گفتگو با شهرنوش پارسی پور»


زندانی سیاسی «آزاد» باید گردد!
گفتگو با محمود خلیلی «گفتگوهای زندان»


تواب
گفتگو با شهاب شکوهی «زندانی سیاسی دو نظام»


خارجی‌های مادر... راسیست
«گفتگو با رضا»


شعر زندان و پاره‌ای حرف‌های دیگر
«در گفتگو با ایرج مصداقی»


ازدواج به قصد گرفتن اقامت
گفتگو با «شبنم»


کارزار «زنان»... کار زار «مردان»؟!
«گفتگو با آذر درخشان»


اوضاع بهتر می‌شود؟
«گفتگو با کوروش عرفانی»


اتم و دیدگاه‌های مردم


اخلاق سیاسی


چهارپازل، سه بازیگر، دو دیدگاه، یک حرکت اشتباه، کیش... مات
«گفتگو با محمدرضا شالگونی»


کارزار چهار روزۀ زنان
گفتگو با یاسمین میظر


مرغ سحر ناله سر کن
«گفتگو با سحر»


اسکوات*، مستی، شعر، نشئگی... و دیگر هیچ!
«گفتگو با نسیم»


درختی که به خاطر می‌آورد
گفتگو با مسعود رئوف ـ سینماگر ایرانی


شاکیان تاریخ چه می‌گویند؟
پای درد دل فرزندان اعدامی


روایتی از زندان و پرسش‌های جوانان
«در گفتگو با احمد موسوی»


جمهوری مشروطه؟ !
در حاشیۀ نشست برلین «گفتگو با حسین باقرزاده»


مروری بر روایت‌های زندان
در گفتگو با ناصر مهاجر


اعتیاد و دریچه دوربین - گفتگو با مریم اشرافی


انشعاب، جدایی و ...
در گفتگو با محمد فتاحی (حکمتیست)


چه شد ... چرا این‌چنین شد؟
در گفتگو با محمدرضا شالگونی، پیرامون «انتخابات» اخیر ایران


«انتخابات» ایران، مردم و نیروهای سیاسی


گفتگو با یدالله خسروشاهی


روایتی از مرگ زهرا کاظمی


گفتگو با جوانی تنها


گفتگو با گیسو شاکری


گفتگو با لیلا قرایی


گفتگو با شادی


گفتگو با ایرج مصداقی، نویسنده‌ی کتاب «نه زیستن نه مرگ»


گفتگو با جوانان


نتیجه‌ی نظرخواهی از مردم و نیروهای سیاسی در مورد حمله‌ی نظامی امریکا به ایران


گفتگو با مهرداد درویش پور


گفتگو با نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تأتر


سلاح اتمی ... حمله‌ی نظامی ... و دیگر هیچ!
گفتگو با محمد رضا شالگونی و یاسمین میظر


اين‌بار برای مردم ايران چه آشی پخته‌ايد؟
گفتگو با مهرداد خوانساری «سازمان مشروطه‌خواهان ايران (خط مقدم)»


به استقبال کتاب «نه‌ زیستن نه مرگ»


«بازگشت» بی بازگشت؟
مروری بر موضوع بازگشت پناهندگان سیاسی به ایران


پرسه‌ای در کوچه‌های تبعید


 
 

بازچاپ مطالب سایت «گفت‌وگو» با ذکر منبع آزاد است.   /  [www.goftogoo.net] [Contact:goftogoo.info@gmail.com] [© GoftoGoo Dot Net 2005]